یه ساعت انتظار تو ، نمیدونی چه حالیه
خط بزن این فاصله رو ، شادی همین حوالیه
سرک بکش به خلوتم ، مسیر حسرتو ببند
نفس بده به عاشقی ، به روی دلهره بخند
بر این نگاه ملتمس ، یه منظر سخاوتی
یه آشنایی غریب ، زلال بی نهایتی
تو کوره راهه سرنوشت ، چشمای تو پناه من
تو این سیاهی مهیب ، حامی و تکیه گاه من
لبریزم از سردرگمی ، موهوم دنیا واسه من
معنی بده به روزگار ، ای سوره ی احساس من
ستاره شو شرر بزن ، به آسمون بی کسی
شکوفه کن تو باغ دل ، ای همه ی دلواپسی ...
* آهنگ : سوره احساس
* خواننده : مسعود درویش
+ این متنُ جایی دیدم و خوندم و خوشم اومد ! و اینجا کپی کردم تا شاید به دل شما هم بشینه ...
اینجا در قلب من حد و مرزی برای حضور تو نیست
به من نگو که چگونه بی تو زیستن را تمرین کنم
مگر ماهی بیرون از آب میتواند نفس بکشد
مگر می شود هوا را از زندگیم برداری و من زنده بمانم
بگو معنی تمرین ( لعنت بر شیطان رجیم ) چیست ؟
بریدن از چه چیز را تمرین کنم ؟
بریدن از خودم را ؟
مگر همیشه نگفتم که تو هم پاره ای از تن منی ...
از من نپرس که اشکهایم را برای چه به پروانه ها هدیه می دهم
همه می دانند که دوری تو روحم را می آزارد
تو خود پروانه ها را به من سپردی که میهمان لحظه های بی کسی ام باشند
نگاهت را از چشمم برندار مرا از من نگیر ...
هوای سرد اینجا رو دوست ندارم
مرا عاشقانه در آغوش بگیر که سخت تنهام
+ اینم برای اینکه حق نویسنده این متن محفوظ بمونه !
http://zemzemebaran.blogfa.com/8902.aspx?p=2
+ البته " من تنها نیستم "