بار دیگر شهری که دوستش میدارم
يكشنبه, ۱۳ مهر ۱۳۹۳، ۰۱:۲۲ ق.ظ
من برای گریستن نبود که خواندم ...
من آواز را برای پر کردن لحظه های سکوت می خواستم ...
من هرگز نمی خواستم از عشق برجی بیافرینم ، مه آلود ...
و غمناک با پنجره های مسدود و تاریک ...
دوست داشتن را چون ساده ترین جامه ی کامل عید کودکان می شناختم ...
- يكشنبه ۹۳/۰۷/۱۳