MeLoDiC

موضوع آزاد :: کافه ی خیابان هفتم

کافه ی خیابان هفتم

... به صرف یک فنجان چای

کافه ی خیابان هفتم

... به صرف یک فنجان چای

کافه ی خیابان هفتم

♥ روزمرگیهای متولد جوزا (سابق) ♥
..
....
اینجا می نویسم ...
گاهی از خودم ...
و گاه از آنچه که می بینم و می شنوم ...
......
....
..

خدا را چه دیدی ؟
شاید روزی
در کافه ای دنج و خلوت
این کلمه ها و نوشته ها
صوت شدند ...
برای گوشهای "تو"
که ! روی صندلی ...
رو به روی من نشسته ای
و برای یک بار هم که شده
چای تو سرد می شود
بس که خیره مانده ای
به "من "... (کپی)
....
......
..
داری در خیابان راه می روی
یا در یک مهمانی هستی
یا اصلا" تنها هستی
و بعد یک دفعه کَند و کاو میکنی
در چشم های کسی نگاه میکنی
و ناگهان می فهمی که این
می تواند شروع چیزی بزرگ باشد

پیام های کوتاه
بایگانی

۳۵ مطلب با موضوع «موضوع آزاد» ثبت شده است

۱۰
اسفند
۹۵

125 ی های قهرمان ... 

* چهل روز از حادثه ی دردناک فاجعه ی آتش سوزیه پلاسکو می گذره . چهل شب و روزه که چشمهای منتظره عزیزانتون ، شما رو ندیدن و نخواهند دید . دستهایی که به گرمای وجود شما همسران و پدران و برادران و ... فشرده نشد و قلبهایی که از این دوری نتپید . چهل روزی که عزیزانتون سیاه پوش شدند . چهل روزی که اسمون این شهر اون همه دود و آتش رو در خودش هضم کرد و حالا ... جز یاد عظمت و بزرگواریتون و سنگینی غم هجرانه شما عزیزان چیزی به جا نمونده . عزیزانه از دست رفته ... روحتان شاد

  • ۰ نظر
  • سه شنبه ۱۰ اسفند ۹۵ ، ۰۰:۳۲
  • ** آوا **
۱۸
تیر
۹۵

  • موافقین ۳ مخالفین ۰
  • جمعه ۱۸ تیر ۹۵ ، ۱۷:۲۱
  • ** آوا **
۱۲
فروردين
۹۵

شادی عزیزم پیشاپیش تولدت مبارک ...بوسه

  • ۴ نظر
  • پنجشنبه ۱۲ فروردين ۹۵ ، ۰۵:۱۸
  • ** آوا **
۲۹
بهمن
۹۴

* رهای عزیزم ، خواهر کوچولوی هنرمند و دوست داشتنیم ...

تولدت مبارک ...  بوسه

دلم خیلی خیلی برات تنگ شده ... خیلی زیاد ...

  • ۴ نظر
  • پنجشنبه ۲۹ بهمن ۹۴ ، ۰۱:۴۶
  • ** آوا **
۲۱
بهمن
۹۳


 

همسر عزیزم با وجود تو ، مرا به ماه و ستارگان آسمان نیازی نیست
بگذار تا تمام ِ دنیا بداند ...
تو به قلب من شادی می بخشی و به جانم روشنایی 
هجدهمین سالروز یکی شدنمان مبارک  باد . . .

" 21 بهمن ماه 1375 " 

********

خدایا بابت آرامشی که به زندگی ِ ما عطا نموده ای تو را هر لحظه شکر گزاریم .... 


  • ۰ نظر
  • سه شنبه ۲۱ بهمن ۹۳ ، ۰۰:۰۱
  • ** آوا **
۱۴
آبان
۹۳


 


 

می ترسم آنقدر نیایی  

آنقدر نبودنت از در و دیوار ببارد 

که غریبه های شهر محرم اسرار شوند . . . !

+ Copy


  * حافظه ی آدم های غمگین قویست ؛ می دانند کجای کدام خیابان (!) آن روز " مُردند " .... !

 Copy

  • ۰ نظر
  • چهارشنبه ۱۴ آبان ۹۳ ، ۱۴:۲۸
  • ** آوا **
۰۹
آبان
۹۳


 

جـایی نوشته بود " دقت کردی اگر  5 دقیقه زود راه بیفتی ، نیم ساعت زود می رسی و اگر 5 دقیقه دیر راه بیفتی نیم ساعت دیر می رسی ؟ " 

دقت کردم ، دیدم خداییش درست گفته هر کسی که گفته :)))))))


  • ۰ نظر
  • جمعه ۰۹ آبان ۹۳ ، ۱۳:۲۹
  • ** آوا **
۱۴
مهر
۹۳

+ معرفی فیلم ... 

Two Lovers 2008 

با ژانر عاشقانه ... 

 

+ معرفی کتاب ...

بادبادک باز   

کتابُ تازه شروع کردم و تا حالا که نیمی از اونُ خوندم واقعا خوشم اومد . 



  • ۰ نظر
  • دوشنبه ۱۴ مهر ۹۳ ، ۱۱:۲۳
  • ** آوا **
۲۳
شهریور
۹۳


از طرف دوست عزیزم مهتاب دعوت شدم به این چالِش ! [ البته ما تصمیم نداریم کسی را به مباحثه و مجادله دعوت کنیم و این ، عنوانی از پیش تعیین شده می باشد :دی ] 

و اما کتابها ! از آنجا که بنده رمان خوانی را دوست میدارم کتابهای من در قالب رمان می باشند . 

1 -  عقاید یک دلقک  ( هاینریش بِل ) 

2 -  گرترود ( هرمان هسه ) 

3 -  برای یک روز دیگری ( میچ آلبوم ) 

و شازده کوچولو  ( آنتوان دو سنت اگزوپری ) فکر نکنم این کتاب نیاز به معرفی داشته باشه :) 

برای اینکه زنجیره ی این چالش از هم گسسته نشه و معرفی کتابهایی که تابحال خوندیم و ارزش خوانده شدن دارنُ ادامه بدیم بالطبع منم باید چند نفری از دوستانُ به این چالش دعوت کنم :) [ من کلا با این کلمه ی چالش مشکل دارما :( ]

و اما انتخاب دوستان ... 

*  بانو ( زن و بوسه )  [کلیک کنید]

* یار مهربان  [کلیک کنید]

*  چکه چکه های یک تکه یخ ِ داغ :) [کلیک کنید]

* یاسی ترین  [کلیک کنید]

از دوستانی که انتخاب شدن خواهشمندم که این پروسه رو ادامه بدن :) با تشکر فراوان از شما عزیزان . 

+ فکر نمیکردم انتخاب چند دوست از بین همه انقدر سخت باشه :( ولی واقعا سخت بود . علت هم این ِ که نمیدونم کدوم یکی از دوستان اهل مطالعه هستن . برای همین با کمی حساسیت موفق شدم این عزیزانُ انتخاب کنم . ولی از اونجا که معرفی کتاب می تونه قدمی جهت بهسازی فرهنگ کتابخوانی باشه از همه ی عزیزانی که به مطالعه علاقه دارن دعوت میکنم که کتابهای مفیدی که تابحال خوندن رو به دیگران معرفی کنن .

با تشکر از همه ی شما دوستان . 

امضا :  آوا  :**


  • ۰ نظر
  • يكشنبه ۲۳ شهریور ۹۳ ، ۱۷:۳۲
  • ** آوا **
۰۳
شهریور
۹۳


قرار نبود که مجدد در مورد پست " ما از اون خانواده هاش نیستم " بنویسم . ولی انگار نیازه باز چیزهایی مطرح شه !

قبل از هر چیز از دوستی که بخشی از نظر خصوصیشونُ به صورت [ناشناس] عمومی می نویسم عذرخواهی میکنم . ولی لازم می دونم یه چیزاییُ مطرح کنم ... [البته خودم میدونم نویسنده ی این کامنت چه کسی ِ ولی با توجه به خصوصی بودن کامنت دلیلی نمی بینم که نامشونُ عمومی مطرح کنم ]

" والا من ترسیدم تو بحث شرکت کنم ... وگرنه به نظرم حق با شما بود ... "

و اما حرف من : دوستان ِ عزیز مطلبی توسط بنده نوشته شد و یکی از دوستان من هم نظر خودشُ مطرح کرد . حالا اینکه چه گفته شد و چه شنفته شد خودش برای خودش ماجرایی شده ... !!! من بیشتر از اینکه بخوام بدونم کی منُ تائید میکنه و کی تکذیب مشتاقم تا فقط و فقط دلیل این نظرُ بدونم . 

از همه ی شما هم واقعا ممنونم که انقدر به من لطف داشتین که منُ خیلی فراتر از چیزی که هستم معنا کردین . ولی واقعیت اینِ که من در اون حدی که تو ذهنتون نقش بسته م نیستم . منم برای خودم نواقص و ایراداتی دارم . 

گاهی اوقات وقتی می خوام بنویسم دنیای مجازی دلم نمیاد . میدونین چرا ؟؟؟ چون خودم و خیلی هارو می شناسم که اینجا خود ِ واقعیشون هستن و ترس از شناخته شدن ندارن . ما حتی تو دنیای واقعی و روابط دوستانه ی زندگی معمولیمون هم گاها با نظرات مخالف رو به رو میشیم . ولی حتی تو جمع های دوستانه هم وقتی رای مخالفی هست باید دلیل مخالفت هم باشه . در ساده ترین حالت مثلا اگه همه ی خونواده قرار باشه برای تفریح یک مکان مشترکُ انتخاب کنن و یک نفر موافق نباشه ازش دلیلی برای اون مخالفت می خوان . و به نظرم اون دلیلی که همراه با فکر و منطق باشه نه تنها مخالفت معنا نمی شه بلکه خیلی دوستان دور اندیشی معنا می شه . اینارو گفتن که بدونین من با کسی سر جنگ ندارم و ادمی هم نیستم که یک روز جواب سلام کسیُ بدم و فردا بهش پشت کنم و نادیده بگیرمش . مگر اینکه ازش ضربه خورده باشم که به نظرم دوری از افرادی که به ریشه ت ضربه می زنن عاقلانه ترین کاره . 

خواهشا اگر در مورد حرفم انتقادی دارین عمومی بذارین . ترس در دنیای مجازی معنایی نداره . قرار نیست با حرفامون شخصیت کسی تخریب شه که بخوایم از بیان نظراتمون وحشت داشته باشیم . خیلی محترمانه به دور از بغض و کینه نظر بدین . فقط اینُ بگم که قصد ندارم هیچ کدوم از نظراتُ ویرایش کنم . من از خودسانسوری بیزارم چه برسه به دگر سانسوری ...  پس بی شک هر کس مسئول نظری ِ که می ذاره . نه آوا ... 

میخوام خیلی دوستانه این بحثُ تو همین پست تمومش کنیم و انشالله به پست دیگه ای کشیده نشه . از همه ی شما هم واقعا ممنونم که همیشه همراه هستین . 

نگین جان من اگر تو رو به عنوان یک دوست قبول نداشتم خیلی راحت به دنبال هر بهانه ای میتونستم خط بُطلان بکشم روی دوستیمون ولی همچین خصلتی هیچ زمانی در من نبوده و نیست . میدونم میای و می خونی . 

همین ... !!! 


  • ۰ نظر
  • دوشنبه ۰۳ شهریور ۹۳ ، ۲۱:۵۸
  • ** آوا **
۰۲
شهریور
۹۳


* یادمون باشه " ما همیشه مسئول حرفها و کارهای خودمون هستیم و نه (!) برداشتی که دیگران از حرفها و کارهامون دارن . " همونطور که گفتم نظرات مربوط به پست قبلی رو بدون اینکه جوابی ضمیمه ش کنم تائید کردم ، بدون اینکه تغییر و ویرایشی در نوشته ی دوستان داده باشم . ولی از این لحظه به بعد هر نظریُ که دوست داشته باشم تائید میکنم . هر نظریُ که صلاح بدونم پاسخ میدم و یا بدون جواب تائید میکنم و بی شک هر نظریُ بر حسب صلاحدید خودم ویرایش میکنم . [هیچوقت دوست نداشتم برای اینجا قانون وضع کنم ... هنوزم راضی به این کار نیستم. دوست ندارم صمیمیتی که بین دوستان وبلاگی هست دستخوش این جور مسائل بشه]

و اما یک نکته ... خطاب به شخص خاصی نمیگم . مخاطب این پستم تمامی عزیزانی هستن که این واژه هارو می خونن . حتی شاید دوستی برای اولین بار اینجا وارد میشه و این اولین مطلبی باشه که از من به چشمش میاد . حتی اون دوست مخاطب من در این پست خواهد بود . 

هیج وقتی کسیُ قضاوت نکنین . من بارها و بارها به این جمله و نکته اشاره کردم . من دلم میشکنه از اینکه کسی فقط به واسطه ی چند کلمه ای که من نوشتم و برداشتی که صد در صد خودش داشته منُ قضاوت کنه ... نیازه که بگم من از این طرز قضاوت کردن دلم شکست ؟؟؟ من از این نوع قضاوت شدنها بیزارم . سعی کنیم یاد بگیریم با فرهنگ های خودمون دیگرانُ قضاوت نکنیم . سعی کنیم یاد بگیریم با اعتقادات خودمون دیگرانُ قضاوت نکنیم . هر کسی برای خودش شخصیت خودشُ داره . سعی کنیم با قضاوتهای شخصی خودمون شخصیت دیگرانُ زیر سئوال نبریم . 

اگر به دلخور شدن باشه باید بگم " دوست عزیز منم از قضاوت شما در مورد خودم واقعا دلخور شدم ..." 

 ** پست قبلیُ سعی کردم به شکل اولش برگردونم ولی نشد . نه تنها نتونستم واژه ها رو اون طوری که راضیم کنن کنار هم بنشونم بلکه اثری از اون حس خوشی که اول بار وقت نوشتن داشتم نیست ... پس سعی کنین حال خوش کسیُ ناخوش نکنین ... 

  • ۰ نظر
  • يكشنبه ۰۲ شهریور ۹۳ ، ۱۲:۳۳
  • ** آوا **
۱۱
تیر
۹۳


 

درد من تنهایی نیست؛
بلکه مرگ ملتی است که گدایی را قناعت؛
بی عرضگی را صبر و
با تبسمی بر لب...
این حماقت را حکمت خداوند می نامند.

* گاندی

در راستای این لینک [کلیک کنید]

+ امان از دل پر درد ! مثلا همین الان دلم میخواهد فریاد بزنم آی مردم شنیدید که گفته اند خانواده ای که ماهانه 270000 تومان درآمد داشته باشد فقیر نیست ؟؟؟ 

آوا نوشت : [ خب مسلما" همچین خانواده ای مسکین است ! ] 


  • ۰ نظر
  • چهارشنبه ۱۱ تیر ۹۳ ، ۱۲:۰۱
  • ** آوا **
۰۱
تیر
۹۳


 

برادر بزرگوارم ! جناب رهگذر 

درگذشت مادر بزرگوارتونُ به شما و خونواده ی محترمتون تسلیت عرض میکنم .

انشالله خداوند رحمان رحمتشون کنه و به شما نیز صبر عنایت کنه ... 

لطفا تسلیت ما را نیز پذیرا باشید ... 


  • ۰ نظر
  • يكشنبه ۰۱ تیر ۹۳ ، ۲۰:۲۰
  • ** آوا **
۱۷
خرداد
۹۳


 

 

زمین در انتظار تولد یک برگ 

              و من در حال شمارش معکوس 

                                          صفر همیشه پایان نیست !

                                                                   گاهی آغاز پرواز است ... !!!

کتایون عزیزم ... 

از صمیم قلب شب میلادتُ به تو و عزیزترینت تبریک میگم ....

و از خداوند منان بهترین ها را برای شما آرزومندم :) 


  • ۰ نظر
  • شنبه ۱۷ خرداد ۹۳ ، ۲۱:۰۵
  • ** آوا **
۰۶
خرداد
۹۳


 

قبل از هر چیز عید مبعث بر همگی مبارک 

و بعد می رسیم به تبریکات دیگه ! 

 

+ لاله ی عزیزممممم تولد مروارید کوچولوی دوست داشتنیت هم مبارک باشه . می بینم که شما هم نصیبتون یه دختر جوزایی شده . امیدوارم که تموووووووووم لحظه های با هم بودنتون با حضور گل خانوم تازه از راه رسیدتون بهاریُ زیبا باشه . 

لاله ی من زودتر بیا اون روزشمار دوره ی بارداریتُ درست کن که دخترک از روزشمار خودش سبقت گرفته 

ببخش که بی اجازه عکستُ از وبلاگت کش رفتم 

+ اسمای عزیزم تولد شما هم مبارک باشه دختر خردادی دوست داشتنی  

هر چی آرزوی خوبه مال تووووووو

+ بلاگفا ، تمااااااااااام شکلک هایی که در نظرات امروز درج نمیشه مستقیم در حلقوم مبارکت که تمام حس و حال نظر دهیمُ در نطفه خفه کردی  از دیروز دقیقا روی اعصابمی  ....


  • ۰ نظر
  • سه شنبه ۰۶ خرداد ۹۳ ، ۱۲:۲۴
  • ** آوا **
۲۴
بهمن
۹۲



* واقعا چه فرقی میکند ؟؟؟ 
اصلا چه ایرادی دارد که جدای از تمامی تعصبات فرهنگی در هر دو روز ( سپندارمذگان و ولنتاین ) و تمامی روزهایی که عشق هنوز زنده هست به همدیگر تبریک بگوییم ؟؟؟ 
عشق عشق است دیگر . چه از مشرق زمین باشد و چه از مغرب زمین . . . 
عشق را باید ستایش کرد . عشق را باید پاک دانست . از هر کجا که قصه اش از سر گرفته شود عشق عشق است . تاریخ و زمان و سال و ماه هم نمی شناسد . عشق عشق است . . . چه از سرزمین کهن من باشد و چه از دیار غیره من . . . از هر کجا که باشد . . .
 از پستهای کلیشه ای و رقابتی بیزارم . در یک جمله میگوم . . .

 " عشق ، هر روز مبارک " 


  • ۰ نظر
  • پنجشنبه ۲۴ بهمن ۹۲ ، ۲۲:۰۱
  • ** آوا **
۱۸
دی
۹۲



* عصر همان روز بود ، مرجان قفس طوطی را جلوش گذاشته بود و به رنگ آمیزی پر و بال ، نوک برگشته و چشمهای گرد بی حالت طوطی خیره شده بود . ناگاه طوطی با لحن داشی - با لحن خراشیده ای گفت : (( مرجان ... مرجان ... تو مرا کشتی ... به که بگویم ... مرجان ... عشق تو ... مرا کشت .)) اشک از چشمهای مرجان سرازیر شد ... 

+ بخش پایانی داستان " داش آکل "

** مرجان ... معصومیت دست نخوره ای است که انسانی پاک و جوانمرد گرفتار معصومیت او می شود ، بدون آنکه خود دختر از راز دل مرد خبر داشته باشد و تنها زمانی راز دل داش آکل را از زبان طوطی او می شنود ، احساساتش برانگیخته میشود و برای داش آکل و عشق او می گرید . البته این گریه ی مرجان نشان می دهد که عشق داش آکل یکطرفه نبوده و آتش این عشق در سینه ی مرجان هم شعله می کشید ، اما چون داش آکل آن را ابراز نکرده ، دختر نیز این آتش را در دلش سرکوب کرده ولی همچنان عشق داش آکل مانند آتشی در زیر خاکستر دل دختر بوده است ... 

  • ۰ نظر
  • چهارشنبه ۱۸ دی ۹۲ ، ۱۲:۰۴
  • ** آوا **
۱۴
دی
۹۲





کارما میگه:
" از ماست که بر ماست... "
نتیجه همه کارها و رفتار خوب یا بدمونُ در همین دنیا میبینیم.
اگر خوبی کنیم جوابشُ با خوبی میبینیم، شاید دیر و زود داشته باشد اما در نهایت پاداش خوبی مونُ میگیریم...

و اگر بدی کنیم بلاخره یک روز جوابشُ به بدترین شکل خواهیم دید و چوبشُ میخوریم...


پس یادمون نره که همیشه " مراقب رفتارمون باشیم "


  • ** آوا **
۲۱
آذر
۹۲



* مسابقه شروع شده و بنده اصلا یادم نبود :) 

 تا حالا تنها با کسب سه رای در مقام همکف قرار دارم :) البته دلخوشم به اینکه هنوز وقت هست .... 

آدم تا این حد ضایع شه دیگه واقعا نوبرشه :دی 

خلاصه بازدید از این آمار باعث شد یه لبخند بیاد رو لبم . بازم جای شکرش باقیه ...


+ بعدا نوشت آوا ...

خوبیه این مسابقه میدونین چیه ؟؟؟ وقتی وبلاگی دارای رای بالا هست دوست داری تا بری ببینی چی شد که این همه رای اورده ! اونوقت که دیدی اگه با خودت روراست باشی میگی الحق والانصاف حقشه برنده شه :))) 

و اما پیشنهاد آوا ...

مثل این + و این + 

البته اون بین هستن وبلاگهایی که علیرغم اینکه از میزان رای بالایی برخوردارن ولی خب از دید من ارزش خوندن ندارن :)  


  • ۰ نظر
  • پنجشنبه ۲۱ آذر ۹۲ ، ۱۸:۱۱
  • ** آوا **
۱۳
مهر
۹۲



چند وقت قبل یکی از دوستان در مورد نحوه ی قرار دادن عکس و لینک و فایل تو وبلاگ ازم پرسیده بود . این پست صرفا برای همون دوست و عزیزانی که در این مورد سئوالی دارن هست . 

این روش کلی هست و اینکه هر کسی می تونه سلیقه ای باهاش برخورد کنه و این دیگه به خود فرد بستگی داره . من روشُ توضیح میدم حالا هر کسی میتونه تو هر سایتی آپلود کنه و برای لینک دادن هم از هر واژه ای استفاده کنه . 

روش کار در ادامه ی مطلب گنجونده شده . امیدوارم که تونسته باشم کمکی کرده باشم . 

  • ۰ نظر
  • شنبه ۱۳ مهر ۹۲ ، ۲۲:۲۹
  • ** آوا **