MeLoDiC

... :: کافه ی خیابان هفتم

کافه ی خیابان هفتم

... به صرف یک فنجان چای

کافه ی خیابان هفتم

... به صرف یک فنجان چای

کافه ی خیابان هفتم

♥ روزمرگیهای متولد جوزا (سابق) ♥
..
....
اینجا می نویسم ...
گاهی از خودم ...
و گاه از آنچه که می بینم و می شنوم ...
......
....
..

خدا را چه دیدی ؟
شاید روزی
در کافه ای دنج و خلوت
این کلمه ها و نوشته ها
صوت شدند ...
برای گوشهای "تو"
که ! روی صندلی ...
رو به روی من نشسته ای
و برای یک بار هم که شده
چای تو سرد می شود
بس که خیره مانده ای
به "من "... (کپی)
....
......
..
داری در خیابان راه می روی
یا در یک مهمانی هستی
یا اصلا" تنها هستی
و بعد یک دفعه کَند و کاو میکنی
در چشم های کسی نگاه میکنی
و ناگهان می فهمی که این
می تواند شروع چیزی بزرگ باشد

پیام های کوتاه
بایگانی

...

دوشنبه, ۳ شهریور ۱۳۹۳، ۰۹:۵۸ ب.ظ


قرار نبود که مجدد در مورد پست " ما از اون خانواده هاش نیستم " بنویسم . ولی انگار نیازه باز چیزهایی مطرح شه !

قبل از هر چیز از دوستی که بخشی از نظر خصوصیشونُ به صورت [ناشناس] عمومی می نویسم عذرخواهی میکنم . ولی لازم می دونم یه چیزاییُ مطرح کنم ... [البته خودم میدونم نویسنده ی این کامنت چه کسی ِ ولی با توجه به خصوصی بودن کامنت دلیلی نمی بینم که نامشونُ عمومی مطرح کنم ]

" والا من ترسیدم تو بحث شرکت کنم ... وگرنه به نظرم حق با شما بود ... "

و اما حرف من : دوستان ِ عزیز مطلبی توسط بنده نوشته شد و یکی از دوستان من هم نظر خودشُ مطرح کرد . حالا اینکه چه گفته شد و چه شنفته شد خودش برای خودش ماجرایی شده ... !!! من بیشتر از اینکه بخوام بدونم کی منُ تائید میکنه و کی تکذیب مشتاقم تا فقط و فقط دلیل این نظرُ بدونم . 

از همه ی شما هم واقعا ممنونم که انقدر به من لطف داشتین که منُ خیلی فراتر از چیزی که هستم معنا کردین . ولی واقعیت اینِ که من در اون حدی که تو ذهنتون نقش بسته م نیستم . منم برای خودم نواقص و ایراداتی دارم . 

گاهی اوقات وقتی می خوام بنویسم دنیای مجازی دلم نمیاد . میدونین چرا ؟؟؟ چون خودم و خیلی هارو می شناسم که اینجا خود ِ واقعیشون هستن و ترس از شناخته شدن ندارن . ما حتی تو دنیای واقعی و روابط دوستانه ی زندگی معمولیمون هم گاها با نظرات مخالف رو به رو میشیم . ولی حتی تو جمع های دوستانه هم وقتی رای مخالفی هست باید دلیل مخالفت هم باشه . در ساده ترین حالت مثلا اگه همه ی خونواده قرار باشه برای تفریح یک مکان مشترکُ انتخاب کنن و یک نفر موافق نباشه ازش دلیلی برای اون مخالفت می خوان . و به نظرم اون دلیلی که همراه با فکر و منطق باشه نه تنها مخالفت معنا نمی شه بلکه خیلی دوستان دور اندیشی معنا می شه . اینارو گفتن که بدونین من با کسی سر جنگ ندارم و ادمی هم نیستم که یک روز جواب سلام کسیُ بدم و فردا بهش پشت کنم و نادیده بگیرمش . مگر اینکه ازش ضربه خورده باشم که به نظرم دوری از افرادی که به ریشه ت ضربه می زنن عاقلانه ترین کاره . 

خواهشا اگر در مورد حرفم انتقادی دارین عمومی بذارین . ترس در دنیای مجازی معنایی نداره . قرار نیست با حرفامون شخصیت کسی تخریب شه که بخوایم از بیان نظراتمون وحشت داشته باشیم . خیلی محترمانه به دور از بغض و کینه نظر بدین . فقط اینُ بگم که قصد ندارم هیچ کدوم از نظراتُ ویرایش کنم . من از خودسانسوری بیزارم چه برسه به دگر سانسوری ...  پس بی شک هر کس مسئول نظری ِ که می ذاره . نه آوا ... 

میخوام خیلی دوستانه این بحثُ تو همین پست تمومش کنیم و انشالله به پست دیگه ای کشیده نشه . از همه ی شما هم واقعا ممنونم که همیشه همراه هستین . 

نگین جان من اگر تو رو به عنوان یک دوست قبول نداشتم خیلی راحت به دنبال هر بهانه ای میتونستم خط بُطلان بکشم روی دوستیمون ولی همچین خصلتی هیچ زمانی در من نبوده و نیست . میدونم میای و می خونی . 

همین ... !!! 


  • دوشنبه ۹۳/۰۶/۰۳
  • ** آوا **

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">