بازگشت ...
* سفر خوبی بود و لذت زیادی نصیبم شد . خدارو شکر .
یکشنبه یاس و محمد اومدن کرج و صبح روز دوشنبه به اتفاق مامان حاجی و بابا حاجی و عمه حمیده راهی ِ فرودگاه شدیم . بعد از اون یک پرواز عالی البته با یک ساعت و نیم تاخیر . بعد از اون دیدن راننده ی هتل و ترانسفر فرودگاه - هتل ، هتل حرم و بالعکس ... روز چهارشنبه 5 غروب به سمت تهران برگشتیم و روز پنجشنبه ساعت 3:30 صبح به اتفاق یاس و محمد راهی ِ شمال شدیم . دیدار با اعضای خونواده و اقوام ... در مدت زمان بسیار بسیار کم . پنجشنبه باد سهمگینی وزیدن کرد و کلی خرابی تو شهرمون به بار آورد . باز خدارو شکر که صدمات جانی نبوده ... و از نیمه های شب پنجشنبه بارندگی شروع شد و تا لحظه ی آخر حضورم ادامه داشت ... امروز (شنبه) از شهر و دیار زیبام برگشتم به این شهر پر ازدحام و غریب ... و از فردا استارت کارُ باید بزنم . بعد از یک هفته تفریح و سفر ...
- شنبه ۹۴/۰۹/۱۴
ممنونم اوای عزیزی ک بیادم بودی گلم
زیارتت قبول