درد
پنجشنبه, ۷ آبان ۱۳۹۴، ۰۲:۲۳ ق.ظ
* خودمو محکم به آعوش کشیدم و سعی در آروم کردن دردهام دارم ... امشب برای من شب پر دردیه ... خدایا زودتر تمومش کن
- پنجشنبه ۹۴/۰۸/۰۷
* خودمو محکم به آعوش کشیدم و سعی در آروم کردن دردهام دارم ... امشب برای من شب پر دردیه ... خدایا زودتر تمومش کن
آوا؟!
من چرا این پستت رو تازه دیدم؟
هر بارم توو پست قبل گویا کام گذاشتم
+عزیزم ، ببخشید. این روزها خدا میدونه چقدر درگیرم، چقدر درس میخونم، چقدر سرم شلوغه!
اصلا کتایون دیگه ای شدم
باور کن
حالت چطوره عزیزم؟ چی شد؟؟؟؟؟الان کنده شدی از اون حالت؟
با خوندن کامنت ها، تا حدودی متوجه شدم.
انشاله دلت شاد و لبت خندون باشه عزیزم
++این همبازی دوران بچگیم، وحشتناک منو اذیت میکرد. ازش بدم میومد! بعد از حدودا
18 سال دیدمش!
و خب، همچنان حس تنفر نسبت بهش داشتم هر چند ک دیگه خبری از اون بدجنسی در این اقا نبود و واس خودش مردی شده بود و پدر مهربان و همسری خوووب
بهر جهت کودکی و خاطراتش ، تاثیر زیادی داره در روند شخصیتی و بارِ عاطفی افراد
دوستت دارم همیشه همراه
خوبی.....
ممنونم از رک بودنتون....
موافقین یه گروه در تلگرام بسازیم.....
چی شده؟؟؟؟؟