Headache ...
پنجشنبه, ۲۵ دی ۱۳۹۳، ۰۷:۰۰ ق.ظ
* دیشب شب خیلی سختی بود . خیلی سخت ... هنوزم باقیمونده ی درد جسمی ِدیشب توی تنم ِ ! و اذیتم میکنه . داداشمُ که راهی کردم احتمالا به جبران دیشب باز کمی بخوابم . امروز قبل از ظهر یاس کلاس زبان داره و برای ناهار هم جایی مهمون ِ ! منزل جاری ِ دختر داییم حباب :) پس نمیشه با خیال ِ راحت خوابید چون دلهره ی رسیدن ساعت کلاسشُ دارم :((((
** امروز بعده گذشت این همه وقت [یک ترم دانشگاهی] ، میتونم برم زیارت اهل قبور . اونم دقیقا در روز خاص ِ خودش . یعنی غروب پنجشنبه .
- پنجشنبه ۹۳/۱۰/۲۵