سفید سیاه خاکستری
دو سئوال هست که حسابی مرا به چالش میکشد !!!
1 - اسکیموها چگونه زندگی میکنند ؟! ( سئوالی که محمد در برگه ی امتحانی مطرح کرده بود و دانش آموزی که با جسارت تمام جواب داده بود آنها خودشان میدانند چطور زندگی کنند . البته این پاسخ تنها می تواند از یک به اصطلاح بچه تهرون باشد و لاغیر ... ) الان دلم همون جسارتُ میخواد برای نوشتن .
2 - خودتان را چقدر دوست دارید ؟! ( سئوالی که در جلسه ی مدرسه ، کارشناس مربوطه برای اولیاء دانش آموزان مطرح کرد و همه در جواب ، فقط سر تکان دادیم !!! )
* یـکی از همکارای سابق و ایضا دوست صمیمی محمد مسئول پروسه ی روش تدریس چند معلم پایه ی ششم بوده و از اونجا که محمد یکی از بهترین هاست از جانب ِ ایشون بعنوان داور انتخاب شده تا فیلمهایی که از روش تدریس سایرین گرفتن بازبینی کنه تا از بین اونها بهترین انتخاب شه . حالا این همکار هر از گاهی میاد منزلمون تا با هم این تحقیقُ انجام بدن . الان که من در منزل پدرم [در کنار برادرم و یاس ] هستم محمد به همراه همکارش در منزل ما به سر میبرن و امشب خونه مون موندگارن تا انشالله به لطف خدا کار تحقیقُ تموم کنن :) غروبی محمد تماس گرفت و گفت آقای سادات میخواد باهات صحبت کنه . اون بنده ی خدا اونور خط از من عذرخواهی میکرد که برای کاراشون گاهگاهی منُ از خونه دک میکنن و من اینور خط خیالشُ راحت کردم که اینبار من به میل خودم و البته کمی چاشنی اجبار بابت بی آبی و عدم حضور والدین ِ برادرم ، در منزل نیستم تا ایشون کمتر حس عذاب وجدان داشته باشن :دی
- چهارشنبه ۹۳/۱۰/۲۴