روزهای دور از خانه :)
چهارشنبه, ۲۴ دی ۱۳۹۳، ۱۲:۲۳ ب.ظ
* از یه ساعت بعد از درج پست قبلی تا این لحظه به دلیل بی آبی خونه ی مامان هستم . البته همین چند دقیقه ی قبل باباجون و مامانی راهی ِ تهران شدن و حالا من خونه شون تنهام . قرار بر این ِ که تا شنبه که به امید خدا برمیگردن همینجا بمونم تا داداشم تنها نباشه . به احتمال خیلی زیاد فردا محمد هم بهمراه دو سه تا از دوستان صمیمیش راهی ِ ییلاقن . ییلاق در زمستون چه شود ... !!! فعلا همین . چیز دیگه ای برای گفتن ندارم .
** منزل مادر باشی ولی پدر و مادر حضور نداشته باشن واقعا حس بدی بهمراه داری ... دقیقا درگیر همین حسم . مخصوصا که تنهام ... :(
- چهارشنبه ۹۳/۱۰/۲۴