این من ِ بی آرزو ...
دوشنبه, ۲۸ مهر ۱۳۹۳، ۰۱:۴۵ ب.ظ
* ثـانیه ها همچون تندبادی که می تازد و تمام گذر را خالی از هیچ میکند در تکاپوی رفتن و بجا گذاشتن آثار خویش است . اینجا در کنار دل ِ ما هوای بارانی می نازد به خیسی اش و من همچون مرغان دریایی (!) نشسته بر امواج خروشان دریای افکار خویش در تلاطم ... ! جایی نوشته بودم " یعنی می شود روزی بیاید که من باشم و تو ؟ بی شک در چنین روزی دیگر آرزویی نخواهم داشت . "
+ لطفا نوشته هایم را حلاجی نفرمایید .
- دوشنبه ۹۳/۰۷/۲۸