...
شنبه, ۲۶ مهر ۱۳۹۳، ۱۱:۵۸ ب.ظ
* قراره صبح زود به اتفاق مامانی و باباجون برم سمت گیلان . در واقع اولش قرار نبود که برم ولی بعد محمد گفت برو تا یه آب و هوایی عوض کنی . لباسمُ اتو کشیدم و غذای فردای یاس و محمد ُ تا حدی آماده کردم . امروز هم طی یه حرکت خودجوش یهویی زدم تو کار تمیزی آشپزخونه و یخچال ! الان کیف میکنم وقتی توی آشپزخونه کار کنم :)
- شنبه ۹۳/۰۷/۲۶