نوازندگی ...
* این مدت کلاس ویلون یاس تبدیل به کلاس همنوازی شده . چند وقت قبل ویلون یکی از دوستاش افتاد و شکست . ظاهرا اون دختر هم از شوک همه ش می خندیده طوری که یاس بهش میگه من اگه جای تو بودم گریه میکردم :) حالا من ازش می پرسم یاس علت گریه ی تو مثلا چی بوده ؟ میگه چون من ویلونم خیلی دوست دارم . از اون زمان تا حالا یاس خیلی با دقت بیشتری ویلونشُ روی شونه ش جا میده . همه ش میترسه بیفته و بشکنه .
قرار بر این ِ که در این ماه اجرای گروهی داشته باشن . هنوز تاریخش دقیقا مشخص نیست ، یه تاریخیُ گفتن ولی تا ثابت نشه نمیشه روی اون تاریخ حساب کرد . بار قبلی من بیمارستان بودم و نشد برم و مامان زحمتشُ کشید . اینبار هم اگه در تاریخ مذکور باشه باز هم نمیشه که برم :( خداییش ایندفعه دیگه حال خودمم گرفته ست .
** چند روز قبل وقت تمرین نوازندگی رفته روی تراس ! گفت دوست دارم اینجا تمرین کنم . ساعت حدودا 5-6 عصر بود منم دیدم اون ساعت اشکالی نداره و برای کسی مزاحمتی ایجاد نمیشه ، قبول کردم . کمی که می گذره صدای سوت از طبقه ی پایین به گوش میرسه . مرد طبقه ی پایینی اومده روی تراس خونه شون و همزمان با آهنگ گلپری جون ِ یاس اونم سوت هماهنگ میزنه . یاس اونروز کلی سر همین قضیه خندید .
- يكشنبه ۹۳/۰۷/۰۶