یک عدد آوای ذوق زده :دی
شهادت امام جعفر صادق (ع) بر تمامی دوستداران ائمه (س) تسلیت باد ...
* از صبح که بیدار شدم زدم تو کار تمیزی خونه . یخچال و فریزرُ با هم خاموش کردم و تا ساعت 19:00 مشغول تمیز کردن آشپزخونه بودم . اون بین خرید ماهانه ی خونه رو هم انجام دادم [ هر ماه حجم خریدمون کمتر و کمتر میشه و در عوض قیمت نهایی بیشترُ بیشتر :((((( ] خونه رو هم حسابی تمیز کردم . الانم کارای خرد و ریز مهمونی فردا رو انجام دادم . مامان خانوم امروز دو بار آمار گرفت . یکبار قبل از فاجعه یه بارم وسطاش . یه بند هم میگفت چرا آشپزخونه رو امشب بهم ریختی خودتُ خسته کردی :دی باید زودتر بخوابم تا صبح سرحال بیدار شم . برای ظهر مهمونهایی عزیزی دارم که سالهاست دوست داشتم مهمون خونه مون باشن ولی خب تا به این تاریخ نشده بود ولی شکر خدا برای فردا میزبان عمه ی عزیزم هستم . شنیدین میگن میوه ی سیب دقیقا مثل عمه ست . با اینکه خیلی مفیده ولی به ندرت کسی دوسش داره . ولی من دو تا عمه داشتم که هر دوشونُ خیلی خیلی دوست داشتم . عمه مولودم وقتی نه ساله م بود فوت شد . و الآن یه عمه دارم که بی نهایت عاشقشم :) حالا قراره فردا ظهر عمه به اتفاق پسر و دخترش به همراه عمو وسطیم و خانومش + باباجون و مامانی و شاید داداشم بیان خونه مون . و من دقیقا مثل دختر بچه هایی که واسه هر چیزی ذوق زده میشن الآن با تموم خستگی ِ کار ذوق دارم :)
- جمعه ۹۳/۰۵/۳۱