MeLoDiC

ندابانو ... :: کافه ی خیابان هفتم

کافه ی خیابان هفتم

... به صرف یک فنجان چای

کافه ی خیابان هفتم

... به صرف یک فنجان چای

کافه ی خیابان هفتم

♥ روزمرگیهای متولد جوزا (سابق) ♥
..
....
اینجا می نویسم ...
گاهی از خودم ...
و گاه از آنچه که می بینم و می شنوم ...
......
....
..

خدا را چه دیدی ؟
شاید روزی
در کافه ای دنج و خلوت
این کلمه ها و نوشته ها
صوت شدند ...
برای گوشهای "تو"
که ! روی صندلی ...
رو به روی من نشسته ای
و برای یک بار هم که شده
چای تو سرد می شود
بس که خیره مانده ای
به "من "... (کپی)
....
......
..
داری در خیابان راه می روی
یا در یک مهمانی هستی
یا اصلا" تنها هستی
و بعد یک دفعه کَند و کاو میکنی
در چشم های کسی نگاه میکنی
و ناگهان می فهمی که این
می تواند شروع چیزی بزرگ باشد

پیام های کوتاه
بایگانی

ندابانو ...

سه شنبه, ۲۴ تیر ۱۳۹۳، ۱۲:۴۱ ق.ظ


 

* ندای عزیزم ! هنوزم میای اینجا ؟؟؟ دیشب خواب دیدم برام از خودت ردی گذاشتی . حیف که وقتی به وبلاگم سر زدم فهمیدم همه ش خواب بود .

امشب مثل خیلی وقتها کمی تو آرشیوم گشتم . یهویی با دیدن کامنتهای دوستان دلم برای نانازم ، برای نائیریکا ، برای داداش مرتضی ، برای سانازم ، برای مریم جونم و ... برای همه ی اونایی که زمانی خیلی نزدیک تر از حالا حسشون میکردم تنگ شد ! امیدوارم که هر کجا هستین سلامت باشین .  

** امشب خیلی اتفاقی فهمیدم وسط طرح حاشیه ی فرشمون غیر عادیه . از زیر که نگاه کردیم متوجه شدیم به اندازه ی کف دست پاره شده ! حسابی اعصابم بهم ریخت . حالا فردا قراره محمد بره ببینه جاییُ میتونه پیدا کنه برای رفو تا قبل از اینکه تمام بافتش کنده شه یه بلایی سرش بیارن . اشتباه کردیم برای عید فرشهارو دادیم قالی شویی ... معلوم نیست چه بلایی سرش آوردن که اینطوری شده ...


  • سه شنبه ۹۳/۰۴/۲۴
  • ** آوا **

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">