ندابانو ...
* ندای عزیزم ! هنوزم میای اینجا ؟؟؟ دیشب خواب دیدم برام از خودت ردی گذاشتی . حیف که وقتی به وبلاگم سر زدم فهمیدم همه ش خواب بود .
امشب مثل خیلی وقتها کمی تو آرشیوم گشتم . یهویی با دیدن کامنتهای دوستان دلم برای نانازم ، برای نائیریکا ، برای داداش مرتضی ، برای سانازم ، برای مریم جونم و ... برای همه ی اونایی که زمانی خیلی نزدیک تر از حالا حسشون میکردم تنگ شد ! امیدوارم که هر کجا هستین سلامت باشین .
** امشب خیلی اتفاقی فهمیدم وسط طرح حاشیه ی فرشمون غیر عادیه . از زیر که نگاه کردیم متوجه شدیم به اندازه ی کف دست پاره شده ! حسابی اعصابم بهم ریخت . حالا فردا قراره محمد بره ببینه جاییُ میتونه پیدا کنه برای رفو تا قبل از اینکه تمام بافتش کنده شه یه بلایی سرش بیارن . اشتباه کردیم برای عید فرشهارو دادیم قالی شویی ... معلوم نیست چه بلایی سرش آوردن که اینطوری شده ...
- سه شنبه ۹۳/۰۴/۲۴