MeLoDiC

خدایا ... :: کافه ی خیابان هفتم

کافه ی خیابان هفتم

... به صرف یک فنجان چای

کافه ی خیابان هفتم

... به صرف یک فنجان چای

کافه ی خیابان هفتم

♥ روزمرگیهای متولد جوزا (سابق) ♥
..
....
اینجا می نویسم ...
گاهی از خودم ...
و گاه از آنچه که می بینم و می شنوم ...
......
....
..

خدا را چه دیدی ؟
شاید روزی
در کافه ای دنج و خلوت
این کلمه ها و نوشته ها
صوت شدند ...
برای گوشهای "تو"
که ! روی صندلی ...
رو به روی من نشسته ای
و برای یک بار هم که شده
چای تو سرد می شود
بس که خیره مانده ای
به "من "... (کپی)
....
......
..
داری در خیابان راه می روی
یا در یک مهمانی هستی
یا اصلا" تنها هستی
و بعد یک دفعه کَند و کاو میکنی
در چشم های کسی نگاه میکنی
و ناگهان می فهمی که این
می تواند شروع چیزی بزرگ باشد

پیام های کوتاه
بایگانی

خدایا ...

چهارشنبه, ۴ تیر ۱۳۹۳، ۱۰:۱۳ ب.ظ


* کارت ورود به جلسه رو امروز گرفتم . آرمون صبح روز جمعه برگزار میشه . در شهری که آخرین بار آخر مردادماه 1389 باهاش خداحافظی کردم . در واقع همون تبعیدگاه سابقم "ساری" ... الان غمم شده که چطور باید اون مسافت طولانی و خسته کننده رو تاب بیارم ...  لازم ِ که تاکید کنم (؟!) حسم به اون شهر تحت تاثیر هیچ شخص خاصی نیست و تنها از امواج منفی هست که اون ایام اونجا کسب کردم ؟!؟! :) 

** در وصف فوتبال ... گــــــــــــــــــــــــــــــل ! درست در همین لحظه اولین گل جام جهانی تیم ملی ایران به ثمر رسید :دی 

*** هـ مین الان گل سومُ هم خوردیم :دی ! یه دیوار بدین لطفا :(((((((((( بهتره بنده برم در افق شامگاهان محو شم ... [نذاشتن لذت این گل حتی برای دو دقیقه موندگار بشه]

+ دوستان دعا کنین ! برای من البته 


  • چهارشنبه ۹۳/۰۴/۰۴
  • ** آوا **

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">