امشب در سر شوری دارم ...
* این هم بهونه ی امشبم برای اینکه سر ذوق بیام و این پستُ بذارم . کمی سرده ولی دلچسبه . همیشه از رقص پرده (تحت تاثیر نیروی باد) لذت میبردم . الان که مشغول تایپ هستم پرده همینطور با شدت میاد تا وسط اتاقُ برمیگرده ! و این حالت در تمام طول پرده به چشم میخوره . از طرفی سرما دقیقا میره تو گوش راستم و با توجه به سابقه ی عفونت گوش این اصلا خوب نیست ولی من پتو کشیدم رو سرم و مسیر گوشمُ با پتو بستم :)
** یـ ه وقتایی پشت میز ناهارخوری میشینم و دقایقی بس طولانی دست میزنم زیر چونه م و به مناظر اطراف نگاه میکنم . گاها باورم نمیشه که در مرکز شهر ... در جایی که از یکطرف به خیابون اصلی راه داره و صدای تردد ماشین ها به گوش میرسه چشم اندازی به این زیبایی داشته باشه . دیشب خاله جون اینا مهمونمون بودن . خاله جون هی از پنجره بیرونُ تماشا میکرد و میگفت چقدررررر اینجا دلبازه ... :)
*** درخت ِ کنار بالکن خونه مون یادتونه ؟؟؟ (کلیک) گفته بودم روزشماری میکنم بهار از راه برسه و شاخ و برگ بزنه ! چند روز قبل براندازش کردم دیدم جوونه های نورسته رو میتونم رو شاخه های ببینم . خواستم عکس بگیرم تا شما هم ببینین که دیدم زیاد مشخص نیست . گذاشتم برای چند روز بعد ! امروز دیدم حسابی شاخ و برگ زده و عکس گرفتم که ببینین ولی نمیدونم چرا این یه عکسُِ نمیتونم با گوشیم بلوتوث کنم رو سیستم . حالا صبح با دوربین عکس میگیرم ُ میذارم . خوشگل شده :)
- يكشنبه ۹۳/۰۲/۰۷