MeLoDiC

برف روی کاج ها ... :: کافه ی خیابان هفتم

کافه ی خیابان هفتم

... به صرف یک فنجان چای

کافه ی خیابان هفتم

... به صرف یک فنجان چای

کافه ی خیابان هفتم

♥ روزمرگیهای متولد جوزا (سابق) ♥
..
....
اینجا می نویسم ...
گاهی از خودم ...
و گاه از آنچه که می بینم و می شنوم ...
......
....
..

خدا را چه دیدی ؟
شاید روزی
در کافه ای دنج و خلوت
این کلمه ها و نوشته ها
صوت شدند ...
برای گوشهای "تو"
که ! روی صندلی ...
رو به روی من نشسته ای
و برای یک بار هم که شده
چای تو سرد می شود
بس که خیره مانده ای
به "من "... (کپی)
....
......
..
داری در خیابان راه می روی
یا در یک مهمانی هستی
یا اصلا" تنها هستی
و بعد یک دفعه کَند و کاو میکنی
در چشم های کسی نگاه میکنی
و ناگهان می فهمی که این
می تواند شروع چیزی بزرگ باشد

پیام های کوتاه
بایگانی

برف روی کاج ها ...

يكشنبه, ۲۰ بهمن ۱۳۹۲، ۱۲:۵۴ ب.ظ


* بـه لطف ِ آبجی بزرگه فیلم "برف روی کاج ها " تهیه شد و دو شب قبل و همینطور دیروز این فیلمُ تماشا کردم . منتقد سینما نیستم . اصلا از فیلم سازی چیزی سر در نمیارم . ولی خب گاهی پیش میاد که میتونم یه سری سوتی های خیلی خیلی ضایع تو فیلمهارو بفهمم ! مثلا سریال آوای باران . تمامی ایرادهاش به کنار ... من فقط موندم چطور وقتی طاها تمام داراییشُ بنام دخترش باران کرده بود حالا بیتا بعد از لو رفتن ماجرا هنوز در تلاش بود که دارایی که بنام باران بوده به نام  همسرش یا پدرش کنه ؟ یا حتی بعنوان سهام دار اصلی شرکت در موردش حرف میزدن ؟ مگه نه اینکه با شناسنامه باران مراحل ثبت دفتری اموال به طور رسمی انجام شده بود ؟ با این ایراد بزرگش هنوز که هنوزه مشکل دارم ... خب از موضوع بهتره زیاد دور نشم . همه ی اینارو گفتم که بگم من فیلمهارو با حس خودم تجزیه و تحلیل میکنم ... نه از روی علم و دانش منتقدان سینما ... 

فیلم برف روی کاج ها ... 

یکنواختی زندگی ها ، میتونه خوشبختی ظاهری ِخونواده ایُ بکام مرگ بکشه ... و برای من خیلی جالب بود وقتی این فیلم ُ میدیدم با اینکه رویا بعد از طلاق کم کم حسش به برادر همسایه ی رو به رویی از جنس دیگه ای شد چرا باز از دید اقایون رویا به 14 سال زندگی مشترک خودش خیانت کرد ولی دکتر علی نه ؟ واقعا چی باعث میشه که آقایون بتونن بنای زندگیُ سست کنن ولی از زن انتظار داشت که باید زیر این بنایی که پایه هاش سست شده و در حال فرو ریختن ِ بمونن و دم نزنن ؟؟؟ یه سرچی هم تو نت کردم تا ببینم باقی افراد در مورد این فیلم نظرشون چیه ! که جالب بود عده ای میگفتن رویا خیلی عاقلانه خودشُ از زندگی مرد زندگیش کشید بیرون ولی چرا علی نتونست به تصمیمش باقی بمونه و حالا که رویا خیلی عاقلانه عمل کرد اون هم به راهی که در پیش گرفته برگرده ؟ 

ولی فیلمنامه نویس و کارگردان خیلی خیلی مرموزانه با سکانس اول فیلم تا ته شُ توجیه کردن . اونجاییکه علی و رویا درون مرکز خرید در حال خرید کردن بودن و زن پسرخاله ی علیُ با یه جوون  غریبه می بینن علی از رویا می پرسه نظرت چیه زنگ یزنم به سعید ؟ و رویا در جوابش میگه " نه بابا ! برای چی زنگ بزنی " ! و باز علی میگه " نمیخواستم بزنم دارم ازت سئوال میکنم " !!! و باز رویا میگه: " ما چه میدونیم یارو کی بوده که ؟! " هرچند که در آخر اون مرد غریبه برادر اون خانم از آب در میاد ولی در همین چند جمله علی ذهنیت رویا رو محک میزنه با این سئوال ... 

هر چند فیلم های ایرانی گاها خیلی ضعیف جلوه میکنن و منتقدان ( انتقاد کننده ها و نه صرفا نقد کننده ها ) زیادی داره ولی فیلمنامه ی این داستان جالب بود . و متاسفانه تو جامعه ی ما خیلی خیلی به چشم میخوره . 

و آخرین سکانس فیلم ! در حالیکه رویا بعد از سالها قلبش به جنب و جوش میفته ولی اینبار از پشت پرده به بالکن همسایه نگاه میکنه . برف روی کاجها زیبایی کاجهارو چند برابر کرده ولی با یک تکون تمامی برفها میریزن ... شاید اشاره به زیبایی های زودگذری داره که با یک باد و نسیم به کل نیست و نابود میشن ... و آخرین دیالوگ رویا خطاب به علی ... 

یه حسی که سالهاست دیگه نداشتم . همین ! فکر کردم باید بدونی ... 

و به همین راحتی یک سال آخر این 14 سال زندگیُ میذاره کنار تا شاید بتونه با اون سیزده سال قبل تر و بعد از این  درون ِ جامعه سرشُ بالا بگیره و بعنوان یک زن وفادار به همسرش زندگی کنه ... بی حس ! بی عشق ... !


  • يكشنبه ۹۲/۱۱/۲۰
  • ** آوا **

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">