عصر یخبندان ...
* اوضاع شهرمون نزدیک به بحرانی ِ . در واقع شاید دقیقا بحرانی باشه ! نمیدونم ... ولی چیزی که مسلم ِ این ِ که بارش برف حتی برای دقیقه ای قطع نشده و در حال حاضر تو محل ما حدودا بین 70 تا 80 سانتیمتر برف باریده و همچنان هم ادامه داره . همسایه ها امروز صبح تلاش زیادی کردن تا راه داخلی ِ کوچه تا خیابون اصلیُ باز کنن ولی در دَم باز برف می نشست و مسیر یخ میزد و احتمال سُر خوردن بالا میرفت . این شد که بی خیال شدن !
مغازه های اطراف به کل تعطیل ِ و سوپر مارکتی که ما ازش خرید میکردیم تنها مغازه ای بود که دیروز و امروز باز کرده بود که اونم تمام جنسهای لازمه ش تموم شد . حتی امروز به محمد گفتم برو حداقل آرد بخر بلکه بتونیم خودمون تو خونه کمی نون تهیه کنیم که متاسفانه آرد هم تموم شده بود و ولی موفق به تهیه ی دو بسته پودر کیک شد :) اصلا هیچ وقت فکر نمیکردم که تو همچین شرایطی قرار بگیریم . گنجشک ها سرو صدا میکنن و بین شاخ و برگ پر از برف و سیم های برفی که دست کمی از درخت ها پرواز میکنن و می شینن . کمی نون خُرد کرده ریختم تو کاسه و گذاشتم روی کولر تا شاید ببینن و کمی بخورن . تا بحال که خبری نشده ولی هنوز امید دارم که پیداش میکنن :)
آب کلا قطع شده و برق هم چند ساعت مداوم قطع میشه و مجدد برای کمتر از یک ساعت میاد . تو این مدت هم یا داریم اخبار گوش میدیم یا گوشیامونُ شارژ میکنیم یا مثلا من مودمُ روشن میکنم تا یه پست در وصف حال ثبت کنم ...شهرمون شبیه شهر ارواح شده و ترددی دیده نمیشه و ماشین های کنار خیابون دقیقا زیر برف مدفون شدن ... ( کلیک کنید - فایل تصویری )
- يكشنبه ۹۲/۱۱/۱۳