ببار باران ...
* شمال یعنی پاییزی همراه با باران !!!
تا یادمه همیشه روزهای اول مدرسه یا همون اول مهر معروف برای من همراه با بارش بارون و رحمت الهی بوده . یادمه اول ابتدایی که بودم توی اون بارون وقتی روونه ی مدرسه شدم نه گریه کردم بابت دور شدن از خونواده و نه نگران تنهاییم بودم . ولی در عوض تا دلتون بخواد غصه ی کفش تازه مُ که تو بارون حسابی گلی شده بودُ داشتم :دی . بعدها که بزرگ و بزرگتر شدم فهمیدم از بارون باید لذت برد . و این شد که همیشه اول مهر بارونیُ دوست داشتم و با خودم شرط میبستم که پاییز امسال هم با بارون شروع میشه .
دیروز که دخترکُ روونه ی مدرسه کردم از پنجره به بیرون نگاهی انداختم ولی اثری از بارش نبود . ولی غروب باز شرطُ بردم . پاییز امسالم باز با رحمت بی حد خدا شروع شد .
اصلا مگه میشه پاییز از راه برسه و بارون نرسه ؟ اصلا مگه میشه شمالی باشی و اول مهرتُ بدون بارش شروع کنی ؟ نه ! شدنی نیست :)
یه تشکر ویژه برای خداجون خودم . مووووووووووووووووووووواچ
- سه شنبه ۹۲/۰۷/۰۲