تابلوی دوست داشتنیم ...
* یادتونه گفته بودم که یه تابلو خریدم که قبلا تصویرشُ گذاشته بودم ؟
گفته بودم اول از یه تابلو دیگه خوشم اومد که دختری در حال نواختن ویلون توی دریا بوده ! ولی وقتی رفتم بخرم از اون نداشتن . دیروز موفق شدم همون تابلویی که مد نظرم بودُ پیدا کنم :) این عکس همون تابلوئه دومی هست . و درست لحظه ای که خریدم یاسی تصمیم گرفت از روی تصویر کشف کنه که خانوم در حال نواختن کدوم نُت ِ ! بچه گفت ولی من الان یادم نیست کدوم نُت :دی
و اینکه چشم این دختر اگه بسته هست بی شک دلیلی داره که مد نظر نقاش این تصویر بوده و من واقعا این دلیلُ دوست دارم :)
+ مبارکم باشه ! البته با یاس سر مکان نصب به تفاهم نرسیدیم و قرار شد که تو اتاق یاسی نصب شه :)
+ بعدا نوشت : بدلیل کمبود جا برای نصب در اتاق یاس ، تابلوی مورد نظر هم در هال نصب شد ! و من از این کمبود جا بسیار بسیار خرسندم :دی ! حالا هر وقت دلم هیجان میخواد به این تابلوی جدید نگاه میکنم ... وقتی دلم سکوت میخواد برمیگردم سمت اولی که رو به روش نصب شده ! دخترک با زیرکی هر چه تمام تر ویلونُ به زمین می کوبه و زمان از حرکت می ایسته ... ! برای "او " برای " من " ....
- پنجشنبه ۹۲/۰۵/۳۱