لعنت به تو برودپیک ...
http://www.namanews.com/news/content/?n=50570
*مشغول دیدن آخرین اخبار از کوهنوردان افتخار آور ایرانی هستم . به شرایطی که ممکنه باهاش در حال نبرد باشن فکر میکنم . به گشنگی شون ! به بی جایی شون ! به نگرانی هاشون ! به اینکه یارو امروز میگفت وقتی با کمبود اکسیژن مواجه شن کم کم توانایی تجزیه و تحلیل کاراشونُ از دست میدن . به اینکه ازشون خواسته شده جی پی اس هاشونُ فعال کنن ولی اونا این کارُ نکردن ! بعد وقتی به این فکر میکنم که چهار روز تو اون برف و یخبندان چه بلایی میتونه سر ریه هاشون اورده باشه ... به اینکه تا حالا اگه زنده مونده باشن یعنی معجزه ... وای ... خدایا کمکشون کن ! نذار خونواده هاشون برای همیشه چشم انتظار بازگشتشون بمونن ......
خیلی سخته ! خدایا ...
** چند روز قبل تو شهرمون جوونیُ کشتن ! قتلی که میگن به شکل خیلی خیلی خشنی انجام شده بود . صبح امروز هم یه مورد مشابه تکرار شد . وقتی خبر به گوشمون رسید خداییش من ترسیدم . یاسی هم کز کرده بود . مامان با نگرانی ازم خواست دیگه تنهایی جایی نرم ! بابام هم گفت " کاری ندارم روز کجا میری ولی خواهشا شب دیگه نرو " ! چند دقیقه قبل هم داداشم به محمد اسمس داد که یه ساعت قبل فلان محله هم یکی دیگه رو کشتن ... خب الان ما سکته نزدیم خیلی شانس آوردیم . یاسی هم میگه مامانی تو رو خدا منو تنهایی جایی نفرستین . اینُ در شرایطی میگه که ما حتی نمیذاریم بچه مون تا توی پارکینگ خونه مون تنها بره :) ! حالا این هیچی ... با ترس حاصله از این قتل های زنجیره ای چه کنیم ؟؟؟؟؟؟
+ اینم خطاب به دوستانی که احیانا نوشته هامُ دنبال میکنن ! مطلب قبلی هم جدیده :)
- دوشنبه ۹۲/۰۴/۳۱