و باز هم شهر کتاب ...
* شُماها حوصله تون میگیره که من بیام و بنویسم از شروع سفرمون کجا بودیم و چه کردیم تا پایانش ؟؟؟ راستش من که حوصله م نمیگیره بیام و توضیح بدم . حتی وقتی به آرشیو نوشته هام برمیگردم خودم تعجب میکنم که چطور اون همه روزانه نویسی میکردم ...
میدونی الان این دو خط و نیمی که نوشتم یعنی چی ؟؟؟ یعنی اینکه حس اینُ ندارم بگم چطور گذشت .
** این روزها که به خونه برگشتم یه کادو تولد دریافت کردم . از رها ! خواهری خودم ... الان گوشیم هنگ کرده و بلوتوثش کار نمیکنه تا عکسشُ بذارم . حالا بعد اگه همراهی کرد این کارُ میکنم . اینم عکس ( کلیک کنید )
***به خودم قول داده بودم که ماهانه مبلغی رو برای خرید کتاب اختصاص بدم . یعنی جز آرزوهامه که حتی شده یک کتابخونه ی کوچیک خانگی داشته باشم . که ظاهرا اینم ممکن نیست . دیروز برای خرید کتاب به اتفاق یاسی و محمد راهی شهر کتاب شدیم . سه جلد کتاب خریدم . یکی برای خودم و دو جلد هم برای یاس ! در کل دیروز روز یاس بود ...
* گور به گور ( نویسنده : ویلیام فاکنر )
** شما که غریبه نیستید ( نویسنده : هوشنگ مرادی کرمانی )
*** و اما کتاب سوم ! دیشب مستقیم رفت دست آبجی بزرگه تا بخونه ... نه اسمش یادمه و نه نام نویسنده ش ! کتاب اول برای خودم ِ و دو تای بعدی برای یاس !
پ.ن : متاسفانه تا دیروز بیشتر وبلاگهای دوستان باز نمیشد ! امروز اون تعدادی که باز می شد هم دیگه باز نمیشه . می بینم آپ کردید . میام که بخونم ولی متاسفانه برام مقدور نیست . وبلاگ چند تایی از دوستانُ موفق شدم بخونم که برای بعضیاشون حتی موفق به نظر دهی هم شدم ولی الباقی دچار مشکل ِ ! بهار ( باز باید زیست ) اومدم وبتُ خوندم ولی موفق به نظر دهی نشدم . لاله ! ندا ! وبلاگ شما جز اون دسته هست که برام باز نمیشه . حتی وبلاگ خودمم باز نمیشه ! :( این یکی رو کجای دلم بذارم ؟؟؟
- سه شنبه ۹۲/۰۴/۱۱