من و چمدانم . . .
شنبه, ۱ تیر ۱۳۹۲، ۰۷:۲۷ ب.ظ
سفر برای من واژه ای دورَست و تهی . . .
پر از حس تنهایی . . .
.
.
اینجا کسی نیست که با پیاله ای آب ، گلبرگ رز سرخ و قرآن بدرقه ام کند . . .
حتی جاده ی اخشاب شاهد چشمان منتظر نخواهد بود . . .
شاید اینبار خدا خودش برای مسافرش کاسه ای آب حواله کند !!!
شب که به سپیده پیوست پاریس کوچولو بی آوا میشود ! بی آوای متولد جوزا :)
* عازم سفرم . تا تاریخ هشتم نیستم . نمیدونم جور شه بیام نت یا نه . ولی اینو بدونین که بیاد تک تکتون هستم . و دوستتون دارم ! مواظب خاطره ها باشین :)
سفر هست و جاده ... جاده ای که حلالیت می طلبه ! پس حلالم کنید ! لطفا ...
+ لاله ی من ! اسمس پر از محبتت به دستم رسید ولی نمیدونم چرا برای ارسال جواب خط راه نمیده . اینجا هم متاسفانه وبلاگت باز نشد که برات بنویسم . بیادت هستم عزیزم ...
+ ندا ! به تو نزدیک میشم ...
- شنبه ۹۲/۰۴/۰۱