متفاوت . . .
سه شنبه, ۲۸ خرداد ۱۳۹۲، ۰۳:۰۴ ب.ظ
یکی از دانشجویان دکتر حسابی به ایشان گفت : شما سه ترم است که مرا از این درس می اندازید. من که نمی خواهم موشک هوا کنم . می خواهم در روستایمان معلم شوم .
دکتر جواب داد : تو اگر نخواهی موشک هواکنی و فقط بخواهی معلم شوی قبول ، ولی تو نمی توانی به من تضمین بدهی که یکی از شاگردان تو در روستا ، نخواهد موشک هوا کند :)
* فقر فرهنگی . . .
با دیدن این تصویر یاد دست نوشته های روی ستون های تخت جمشید افتادم ...
یاد کسانی که با لبخند میگفتن کوروش زیر آب غرق شده ...
نگاه این کودک به این مجسمه های دو سر چی می تونه باشه جز اینکه تکه سنگی هستن برای گرفت ژست و ثبت عکس ؟؟؟
چقدر دلم هوای تخت جمشیدُ کرده و قدم زدن روی وجب به وجب وسعتش ...
حرف برای گفتن و نوشتن زیاده ! ولی ... شاید مجالی نباشه !
- سه شنبه ۹۲/۰۳/۲۸