عشق به چه رنگ است ؟
* چند ساله بودی ؟
+ ده سال ....
* خب ؟
* اصلا یه کاری . من می پرسم تو جواب بده . عشق آن زمان چه رنگی داشت ؟
+ آبی ...
* او هم عاشقت شد ؟
+ نه ! هرگز نفهمید
* از کجا میدانی ؟
+ چون با دخترعمه م ازدواج کرد
* عاشقش بود ؟
+ نمیدانم ... ! به نظر تو عشق چه شکلیست ؟
به فکر فرو میروم ...
* خب از نگاه یک مرد یا یک زن ...
+ هر چی ...
* اوووم بنظرم دخترک زیبا اندامیست با قدی کشیده و پاهایی تراشیده . موهایش مشکی ، بلند و مجعد است ....ممکن نیست صاف باشد . چون عشق همیشه پیچیدگی دارد ... چشمانی درشت و مشکی با مژه هایی در هم تنیده . با لبانی که همیشه لبخندی بر لب دارد و هر از گاهی دندانهای سفیدش از آن میان نمایان می شود و چشمها را خیره میکند . با پوستی روشن ! یک دستش را به کمرش زده و یک پایش کمی به جلو تمایل دارد و از زانو خمیده ... و بر انگشتان پایش تکیه زده . با دست دیگر کمی چاک دامنش را به کناری زده تا زیبایی پاهایش خیره ت کند ... گردنش به چپ تمایل دارد و خرمن موهایش همه معلق در هواست ....
+ حالا به نظر تو این عشق چه رنگیست ؟
می اندیشم . از لابه لای رنگها دنبال رنگ برتری میگردم ...
سکوت میکنم ! و می شنوم که می گوید ...
+ آبی ست . تنها اگر آبی باشد می تواند به این زیبایی باشد ....
به دستانش خیره میشود ! هنوز لابه لای پرزهای فرش می کاود ... عشق برای او تمام این سالها به رنگ آبی باقی مانده ست ...
- سه شنبه ۹۱/۱۲/۲۲