دردی به بزرگی ِ درد بهاره !
نسیم و بهزاد با هم پر کشیدند تا خبرگزاریها با تیتر درشت بنویسند ...
" زن و شوهر کلاردشتی بر اثر استشمام گاز مایع جان باختند "
+ دیروز رفته بودیم مراسم تشییع !
نسیم ( 20 ساله) "یکی از اقوام مادر محمد " مادر ِ یک دختریچه ی 3 سال و نیمه به نام بهاره !
بهزاد ( همسر نسیم ) ساکن کلاردشت !
ما مراسم تشییع نسیم شرکت کردیم . خونواده نسیم راضی نشدن که دخترشون کلاردشت دفن شه و برای همین نسیم کلار اباد به خاک سپرده شد و بهزاد کلاردشت .
تمام ساعاتی که خونه شون بودیم غصه ی بهاره رو داشتم . بهاره ای که ساعتها شاهد جنازه ی پدر و مادرش بوده تا وقتی که پدر و مادر نسیم از نگرانی به خونه شون سر میزنن و با جنازه ی تک دختر و دومادشون مواجه میشن .
درد بزرگیه ! درد بزرگیه که داغ جوون ببینی . اونم تک دختر خانواده .
درد بزرگیه در عرض چند دقیقه بی پدر و بی مادر شی .
حتی اگر مثل بهاره کوچیک باشی و درک نکنی چه بلایی به سرت اومده ! باز هم درد بزرگیه .
تا دیر وقت خونه شون بودیم .
هنوزم به دخترک فکر میکنم که چطور در این سن کم یتیم شد . بی پدر ! بی مادر ...
+ خدا رحمتشون کنه :(
- جمعه ۹۱/۱۱/۰۶