اشک نیازم بر رخ چکیده !
شنبه, ۲ دی ۱۳۹۱، ۰۱:۲۰ ق.ظ
اولین شب زمستانی پاریس کوچولو خیس و نمناک ِ !
تکیه میدم به صندلی ماشین و میون پالتوی گرمم فرو میرم ! گرمای ماشین تهوع آوره . . .
در حالیکه از چراغهای وسط جاده که تو هوای بارونی نور زیبایی دارن چشم بر نمیدارم کمی شیشه ی ماشین رو پایین میکشم . . .
سوز دلچسبی می شینه روی نگاه خیره م !
و صدای ترانه طنین میندازه روی تمامی وجودم . . .
عاشق شدم من در زندگانی
بر جان زد آتش عشق نهانی
جانم از این عشق ، بر لب رسیده
اشک نیازم بر رخ چکیده . . .
یک سو غم او ، یک سو دل من بر تار مویی !
در این میانه دل میکشاند ما را بسویی . . .
+ و من به این فکر میکنم که شبهای خیس پاریس کوچولو حتی تو شب های سرد دیماه هم عجیب عاشقونه ست !!!
- شنبه ۹۱/۱۰/۰۲