اسپری ...
+ تو بخشمون بیماری داریم بنام ژُرژ ! مسیحی . از اوناست که وقتی حرف میزنه با اون لهجه ی جالبش منو یاد مادام میندازه .
امروز دکتر به همراه اکیپی اینترن و من برای ویزیت رفتیم بالا سر بیمار و دکتر بعد از ویزیت خطاب به من گفت " بیمار از نظر مالی مشکلی نداره ؟ میخوام براش چند تا اسپری شروع کنم ولی قیمتشون تا حدی گرونه "!!! گفتم " آقای دکتر تا حالا حسابرسی انجام نشد که ببینیم وضعیت مالیش چطوره ! نمیدونم " .
باقی ماجرا حرفهایی هست که بین دکتر و ژرژ رد و بدل شد .
دکتر : ژرژ تا حالا اسپری استفاده کردی ؟
ژرژ : بله دکتر !
دکتر : میدونی اسمش چی بود ؟
ژرژ : اسمش یادم نیست . از مارکهای مختلف استفاده میکردم . از همونا که برای زیر بغل استفاده میشه که بوی عرق نگیره . آخریش نیوا بود که هنوزم دارم ... ( خم شد تا از تو کمد در بیاره که به دکتر نشون بده )
هم من و هم باقی افراد به زور و سختی تونستیم جلوی خندمون رو بگیریم .
دکتر : نه ! نه ! ژرژ منظورم اسپری دهانی هست .
ژرژ : آررررررررررره ! تا دلت بخواد . یادش بخیر دوست دخترم همیشه از بوی دهانم کلافه بود و تند تند برای من می خرید . آخه سیگار زیاد میکشیدم اونم بدش میومد . یادش بخیر . وقتی میخواستم ببوسمش اول اونو به دهانم میزد .
صدای خنده ها ریز ریز میومد و منم همچنان در حال کنترل خویشتن بودم :دی و ایضا دکتر ...
دکتر : نه ! این اسپری برای درمانه . ضمنا باید مصرف سیگارت رو کمتر کنی .
ژرژ : پس دکترجان حالا که داری زحمت میکشی می نویسی یه دونه خوشبوترش رو بنویس ... !!!
.
.
.
+ بعدا نوشت آوا : شیوا جان کامنت دونی وبلاگت چند روزی هست که برای من باز نمیشه . میخونمت ولی نمیشه نظر بذارم . بیادتم عزیزم :-*
- سه شنبه ۹۱/۰۹/۱۴