روزهای بی پولی ...
میخوام توی نقش تو بازی کنم
به هر سختی تقدیرُ راضی کنم ...
.
.
+ سرماخوردم اونم شدید ! به همراه گلودردی که عجیب آزاردهنده ست .....
+ دیروز رفتم مودم وایرلس گرفتم . حالا هر کی بیاد خونه مون میتونیم با هم چت کنیم حتی :دی !!! یه کیف لپ تاپ هم خریدم . من آدم مدگرایی نیستم . کلا خیلی ساده هستم ولی در مورد یه سری چیزا نمیدونم چرا این حس سادگی رو ندارم . یکی گوشی ! یکی همین وامونده ... ! :دی کامپیوترُ میگم . همش دوست دارم بازم جدیدش رو بخرم ...
+ دو روز دیگه تولد آقا محمد ماست :) اونشبی بهش میگفتم لپ تاپ رو به مناسبت روز تولدت برای خودم میخرم :دی
پیشاپیش تولدش مبارک :)
+ این چند روز آخر ماه حسابی بهم خوش گذشت . تند و تند آف شدم ( البته دو روز بیشتر نبوده ! ولی نمیدونم چرا انقدر بهم خوش گذشت ) با اینحال هنوز ساعت کاریم از همه شون بیشتره . تو برنامه ی ماه جدید هم حسابی هوامُ داشته . داد یه سری از همکارا در اومده که "فلانی طرحیه چرا باید روز عاشورا آف باشه ؟" سرپرستارمونم گفته اونش به کسی ربط نداره .
وای عاشورای سال قبل رو یادم نمیره . شبش تب و لرز داشتم و تنها بودم ... کله سحر رفتم اورژانس و کلی دارو بهم داد و بعدش هم عصرکاری دادم و شب موقع برگشتن به خونه هم مزاحم خیابونی داشتم :( وای چه ساعات بدی بود . اصلا نمیتونم اون شب رو فراموش کنم :((
- سه شنبه ۹۱/۰۸/۳۰