حیف که نمیشه...
شنبه, ۶ آبان ۱۳۹۱، ۱۲:۵۴ ب.ظ
حیف که نمیشه از تو گفت از تو نوشت
والا می نوشتمت ...
می بردمت میذاشتمت لای بَر و بوی بهار
تو آب دریای شمال ، می شستمت ! می کاشتمت
به جرم بد خاطرخواهی توی دلم میکشتمت ...
به خط خوش تو روزگار ، به رسم یاد و یادگار ...
تو قصه ها می ذاشتمت ...
+ دقت کردین دست آقاهه چقدر روشن تره از دختره هست ؟ :)
- شنبه ۹۱/۰۸/۰۶