یه درد دل مردونه ...
+ این متن رو یادتونه ؟
این چند روز توی بخش مردی رو میبینم که برای همسرش از جون مایه می ذاره ! دیشب با کمک هم پانسمان تمام زخم های بدن همسرش رو انجام دادیم . راستش رو بخواین وقتی از اتاق خارج شدم هیچ نایی برای حرکت نداشتم ولی با این حال وقتی به همکارم رسیدم ... وقتی با نگرانی پرسید " آوا چـِت شده ؟ " در جوابش گفتم " اگه این مرد جاش تو بهشت نباشه ، بهشت حق هیچ کس دیگه ای نیست " ! واقعا بهشت حقش بود ...
.
.
.
چند روز قبل " عصرکار " بودم که این مرد اومد تو Station تا بگه برای کاری میخواد بره بیرون و ما بیشتر به سراغ همسرش بریم تا شاید کاری داشته باشه ! نمیدونم لبخند روی لبمون رو که دید درد دلش وا شد یا شاید ظرفیتش پر شده بود ! بی مقدمه بهمون گفت " از شبکه ماهی 30 تا پتدین سهمیه ی همسرمه که بهمون میدن ! اونوقت این ماه فقط 25 تا دادن " !
گفتم " چرا ؟" گفت خانومی که میومد برای تزریق خونه مون بار دومی که اومد سه تاش رو کش رفت ! دو بار بعدش هم اومد که امیدوار بودم حداقل پوکه های خالیش رو برگردونه ولی برنگردوند . روم نشد به همسرش بگم . ترسیدم باعث اختلافشون شه . دیگه عذرش رو خواستم و گفتم نمیخواد برای تزریق بیای ! از طرفی دو باری هم که من خونه نبودم و اومدن برای تزریق مادرخانوم و خواهرخانومم نمیدونستن که این پوکه ها دور انداختنی نیست . دو تارو اونا انداختن تو آشغالها و رفت ! حالا این ماه 25 تا پوکه تحویل مرکز دادم اونا هم هر چی اصرار کردم فقط همون 25 تا رو بهم دادن ".
ناراحت شدم ! عجب آدم بی وجدانی بود اون زن . از این بیمار دزدیدن مخدری که برای تسکینه درده واقعا صفت حیوانیه ! نه گناه انسانی . کلی برامون درد دل کرد ! از سختی زندگیش گفت ولی همش با لبخند حرف میزد و انگار نه انگار خسته شده . میگفت روزایی که برمیگردم خونه وقتی ناهار میخورم فقط با دستام ظرفهارو میزنم یه کنار تا جایی برای خواب خودم باز کنم . بعده کمی خواب میرم سراغ تهیه ی شام !
واقعا سخته . وقتی این حرفارو میزد هنوز عشق به همسرش رو میتونستیم از لابه لای کلماتش حس کنیم . از سختی زندگیش میگفت ولی از خستگی نه ! آخرش راه افتاد سمت اتاق همسرش . همکارم صداش کرد گفت " برو به کار عقب مونده ت برس ما حواسمون بهش هست " از همونجا جواب داد " نه ! بیدار شه ببینه تنها گذاشتمش غصه میخوره ! میذارم برای فردا "
چند روزیه که بیمارش مرخص شده . الهی که خدا به تموم بیمارها شفا بده . درد و بیماری یه جور امتحانه ! یه آزمون برای سنجش توان و مردونگی ... ایکاش همه از این آزمونها سربلند بیرون بیایم . مثل این مرد !
- شنبه ۹۱/۰۸/۰۶