شاه بیت غزلهایم ...
يكشنبه, ۲۶ شهریور ۱۳۹۱، ۰۳:۳۹ ب.ظ
امشب مهمان من است ...
ماه را میگویم
همچون دخترکان زیبارویی که چهره در پشت نقاب پنهان کرده اند
گاهی نقاب از چهره به کناری میزنند تا دل دلدار را بلرزانند
و یا لحظاتی که چشمان خمارشان حرفها برای گفتن دارد
درست همانند آن زمانها
از لا به لای چین های بهم پیوسته ی حریر اتاق با مهربانی نگاهم میکند ...
حتی کمی مهربان تر ...
آرام تر از هر نسیمی نوازشم میدهد
و باز کمی آن طرف تر از نگاه من در پهنای پرده پنهان میشود !
اما من ، مشتاق بودنش هستم و داشتنش ...
آرام ! خیلی آرام تر از خودش سرک میکشم ... به تنهایی اش !
از پس نم چشمانم می بینمش ...
آنجاست ! با همان نجابت بی نظیرش ...
با همان حس خوب "مطلق بودن " !
امشب چراغ شب برای من است .
* آوا
+ دلم ... شاه بیت غزلهایم !
- يكشنبه ۹۱/۰۶/۲۶