از بین تمام یادها تنها تو ...
چهارشنبه, ۱۱ مرداد ۱۳۹۱، ۰۳:۰۸ ق.ظ
ای تو بهانه ، واسه موندن
ای نهایت ِ رسیدن
ای تو خود ِ لحظه ی بودن
تو طلوع صبح خورشیدُ دمیدن ...
+ امشب برای بار دوم تو دل تاریکی شب نشستم پشت فرمون . سرعتم زیاد نبود . بین 70 تا 80 !
امشب به این باور رسیدم که رانندگی در شب واقعا دلنشینه ! یه حسی قلقلکم میده که باز تکرارش کنم .
میدونی ! در این مواقع میشه فکرتو رها کنی ... از همه چی .
بعد لابه لای تموم افکارت که حالا رهاشون کردی ببینی کدوم برات از همه دلنشین تره !
همون رو انتخاب کنی بنشونی تو ذره ذره ی وجودت با همون بری و بری و بری ....
- چهارشنبه ۹۱/۰۵/۱۱