جواب ام آر آی ...
این روزها شیفت های پی در پی حسابی روحیه مُ بهم ریخته و کلافه م کرده . دلم کمی استراحت میخواد ولی فعلا مقدور نیست .
دیروزم عصرکار بودم و ساعت 20:00 با محمد تماس گرفتم که اگه میتونه بیاد دنبالم که گفت مطب دکتر نشسته تا نتیجه ی ام آر آی رو بهش نشون بده . دیگه منم از بیمارستان خودمو به مطب رسوندم و دقایقی نسبتا طولانی منتظر موندیم .
نهایتش هم وقتی... " باقی در ادامه ی مطلب "
+ امروز صبح زود یاس به اتفاق محمد رفتن سمت گیلان ! اگه اشتباه نکنم " کپورچال " ! نمیدونم اسمشُ درست نوشتم یا نه ! آخه داییم اینا از طرف دانشگاهشون اونجا سوئیت میگیرن و هر از گاهی خونوادگی میرن ! دیروز هم تماس گرفتن که خودشون خونوادگی به همراه کل خونواده ی محمد اونجان . گفتن که ما هم بریم . از اونجا که من هر روز شیفتم نشد برم . برای همین پدر و دختر با هم رفتن . و اینچنین شد که من از امروز صبح تنهام
- پنجشنبه ۹۱/۰۴/۲۲