خنجری رو به زمین ...
سه شنبه, ۶ تیر ۱۳۹۱، ۰۸:۲۸ ب.ظ
نمیترسم از آن روزی که خنجری رو به آسمان باشد
من ! وحشت از آن دارم روزی ، که خنجری رو به زمین نشانه رفته باشد ...
* آوا
+ سه شنبه 6 تیر ماه : ( 02:10 )
نادر !!!
درست در تیر رسش بودم وقتی ...
خون بالا می آورد !
دیگر غسل هم حس تمیزی را به من تلقین نمی کند !!!
+ کابوس ! از هر دری که میروم به " خون " ختم می شود ...
+ چند باری به یخچال سرک میکشم . انگاری لا به لای این سرک کشیدنها منتظر معجزه ای هستم تا چیزی آماده برای خوردن پیدا شه . ولی دریغ و صد افسوس ...
در آخرین سرک کشیدن کمی تمرکز میکنم .
کنسرو ذرت ! قارچ ! سس ! کمی آنورتر ( خارج از یخچال ) پودر کاری و آویشن ! جرقه زده شد .
همه چیز مهیاست برای تهیه ی " ذرت مکزیکی " !
شما هم بفرمائید ! :)
- سه شنبه ۹۱/۰۴/۰۶