شب بی واژه ...
جمعه, ۲۲ ارديبهشت ۱۳۹۱، ۰۱:۴۶ ق.ظ
گاهی اوقات باید واژه هایی که تو مغزت جست و خیز میکنن رو به زووووور هم که شده بکشی بیرون و ردیفشون کنی و بعد با یه ترکه بیفتی به جونشون که " های ! با شما هستم واژه ها ! سر جاتون آروم و قرار داشته باشین " ....
اونوقت می بینی که دردناک ترین واژه ها جلو روت قرار داره ! و تو خیلی آروم سرتو میندازی پایین و حالا دیگه حتی از خودت هم خجالت میکشی که این همه واژه ی دردناکُ این همه وقت تحمل کردی ... !
- جمعه ۹۱/۰۲/۲۲