خونه مون از زاویه ای دیگر ...
وقتی باد آروم آروم موتو نوازش میکنه
طبیعت وجودتو انقدر ستایش میکنه
وقتی که یواشکی خواب به سراغ تو میاد
برای داشتن چشمای تو خواهش میکنه
این همه عاشق داری چطور حسودی نکنم ...
.
.
گاهی ... ! که گاهی اوقات این گاهی ها زیاده از حد میشن دلت هوایی میشه . برای چی ! نمیدونم ...
دارم این ترانه رو گوش میدم . قشنگه !
.
.
وقتی شب فقط میاد برای خوابیدن تو
خورشید از خواب پا میشه تنها واسه دیدن تو
وقتی که چشمه حریصه واسه لمس تن تو
یا که پیچک آرزوشه که بشه پیراهن تو
این همه عاشق داری .......
.
.
چه حس خوبیه همچین معشوقی بودن . نه ؟؟؟
+ خونمون تا حد ممکن در حال حاضر جمع و جور شده . منتظرم تا یه همت عظیم دیگه ای داشته باشم تا بریم سراغ تنها خواب خونمون و آشپزخونه ی فینگیلیمون !
پریشب طی یک حرکت کاملا احمقانه کتف چپم دچار مشکل شده و هنوز هم درد دارم عجیب !
+ یاسی تا تویوتا کمری میبینه میگه مامانی " ماشین تو " ! میگم حالا چرا این ماشین ؟! میگه آخه هم مثل خودت توپولیه :) و هم اینکه چراغاش مثل چشمای تو می مونه :)))
حالا قرار شده پولدار که شدم بخرم . چون بهم میاد :)))))))))))
+ سریال " ششمین نفر " که شروع شد باز اصرار اطرافیان شروع شده که " مریم " ( همون ستایش معروف ) خیلی شبیه توئه . هر کی هم میگه یاسی سریع میگه مامانی دیدی گفتم :))) جدیدا همکارای بیمارستان هم با یاس هم نظر شدن .
+ رنگ خونه خوب شد . خوشم اومد ! البته اگه سقف خونه حالمونو نگیره .
- چهارشنبه ۹۰/۱۱/۱۹