گزارشی فشرده از این روزهام :)
پنجشنبه, ۱۲ آبان ۱۳۹۰، ۰۹:۵۲ ق.ظ
+ این روزها کاری ندارم جز رفتن به سر کار و برگشتن به خونه و جمع و جور کردنش
+ برای پریشب شام خونه ی "هیچکس" اینا دعوت بودیم و مامان اینا هم بودن ! هر چند من تا وقت گیر میاوردم میرفتم تو اتاق "هیچکس" و دراز میکشیدم تا خستگی پاهام در بره ! کارم زیادی سر پایی هستش
+ مُهرم رو تحویل گرفتم و حالا خیلی باکلاس زیر امضام رو مُهر هم میزنم . این مرحله ش رو خیلی دوست دارم
+ امروز عصر کارم و فردا شب هم شب کار ! تهه نامردیه . درست دو روزی که مدارس تعطیل هستن برای من شیفت عصر و شب گذاشته و هیچ جایی نمیتونم برم ... اقوامم خوش بحالشون شده الان
+ دیروز یه خرابکاری کردم که میذارمش ادامه ی مطلب !
+ این خیلی بده که حتی دیگه موقع خواب هم اجازه ندارم گوشیم رو سایلنت بزارم!
- پنجشنبه ۹۰/۰۸/۱۲