MeLoDiC

بچه های امروزی عجب حکمی دارن !!! :: کافه ی خیابان هفتم

کافه ی خیابان هفتم

... به صرف یک فنجان چای

کافه ی خیابان هفتم

... به صرف یک فنجان چای

کافه ی خیابان هفتم

♥ روزمرگیهای متولد جوزا (سابق) ♥
..
....
اینجا می نویسم ...
گاهی از خودم ...
و گاه از آنچه که می بینم و می شنوم ...
......
....
..

خدا را چه دیدی ؟
شاید روزی
در کافه ای دنج و خلوت
این کلمه ها و نوشته ها
صوت شدند ...
برای گوشهای "تو"
که ! روی صندلی ...
رو به روی من نشسته ای
و برای یک بار هم که شده
چای تو سرد می شود
بس که خیره مانده ای
به "من "... (کپی)
....
......
..
داری در خیابان راه می روی
یا در یک مهمانی هستی
یا اصلا" تنها هستی
و بعد یک دفعه کَند و کاو میکنی
در چشم های کسی نگاه میکنی
و ناگهان می فهمی که این
می تواند شروع چیزی بزرگ باشد

پیام های کوتاه
بایگانی

بچه های امروزی عجب حکمی دارن !!!

پنجشنبه, ۳۰ تیر ۱۳۹۰، ۱۲:۵۹ ق.ظ


یادمه وقتی کلاس دوم بودم یه روزی بابام اومد خونه و دو تا نیم پوت آورد و گذاشت جلوی من و ابجی بزرگم که اونموقع پنجم بود ... گفت بپوشین ببینم اندازتون هست ؟؟؟

برای هر دومون اندازه بود . واسه من آبی و واسه خواهرم صورتی ... اونوقتها حتی ازمون نمی پرسیدن چه رنگی میخوای ! 

یا حتی وقتی باباجون اولین گوشواره ی طلارو برام میخرید ... اصلا از این سئوالها در کار نبود . یهویی میرفت میخرید و میاورد جلومون میذاشت . نهایت حرفش هم این بود " به مغازه دار سپردم اگه اندازتون نبود برید یه شماره دیگه رو بهتون بده " ! البته در مورد گوشواره اگر و شایدی درکار نبود 

اونوقت امروز (چهارشنیه) بعد از ۱۳ سال زندگی مشترک تصمیم گرفتیم فرشهامونو عوض کنیم . رفتیم تو فرش فروشی و پسره فرشهارو برامون ورق میزنه و من از دور نگاه میکنم که ببینم کدوم قشنگتره !

یاسی رو هم با خودمون بردیم که " جونه خودمون بچه یه وقتی تو خونه تنها نمونه غصه بخوره " ...

اونوقت محمد به من میگه آوا هر کدومو که خودت خوشت اومده بگو تا فاکتور بزنه و من دقیقا محو تماشای فرشها هستم که می بینم یاس میدوه و دست میذاره رو یکی از فرشها و میگه بابایی این . بابایی این !

هر چی میگم اون یکی رو بیشتر دوست دارم ولی بچه دقیقا نقش یه هوو رو بازی میکنه و میگه این قشنگتره . باباشم سرشو خم میکنه و میگه هر کدومو دوست دارین همون ! و منو یاس رو میندازه به جون هم ...

از اونور پسره هم میاد میگه طرحی که دخترتون انتخاب کرده هم طرح قشنگیه هاااااااا ... و من درمونده تر از هر زمانی فقط به طرحی که خوشم اومده بود زل میزنم و هیچی نمیگم ...

به همین راحتی ! یه خرید ۱۴۰۰۰۰۰ تومنی به انتخاب یاس اوکی شد  ... البته نه اینکه طرحش خوب نباشه هاااا ... نه قشنگه ! ولی خب من اون یکی رو خیلی خوشم اومده بود !

اونوقت فروشنده ی اصلی میگه خانوم خوش سلیقه هستن ! محمد هم با افتخار میگه انتخاب دخترمه ! خانوم کم آوردن  

حالا بهم حق نمیدین دیگه این بچه رو با خودمون برای هیچ گونه خریدی بیرون نبریم ؟ ای کاش دلسوزی بی جای مادرانه م گل نمیکرد و نمیگفتم اینم با خودمون ببریمش 

بچه هم بچه های قدیم ... 


  • پنجشنبه ۹۰/۰۴/۳۰
  • ** آوا **

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">