جشن عقد بهترین دوستم !!!
دیشب رفتیم خونه ی حباب شون یسنا هم به اتفاق مامانش اومده بودن اونجا کمی حرف زدیم و آخره شب برگشتنی هم رفتیم هیچکس رو با خودمون آوردیم خونمون تا برای امروز بریم به مراسم نامزدی !!! قرار بود امروز صبح برای خرید ملزومات عروسی دوتایی بریم بازار ولی صبح با گلودرد بیدار شدم و از این تصمیم منصرف شدیم بعد هم هیچکس خواست بره یه دوش بگیره که همون اول کاری برق قطع شد و آب هم به دنبالش قطع شد .
حالا اون تو حموم داد میزنه آواااااااااااااااا آب قطعه ... منم دقیقا مثل کوزت شدم و دو طبقه هی رفتم پایین و برگشتم تا یه لگن آب براش گرم کنم . خلاصه موفق شد بیاد بیرون و چشمش به جمال ماه این بنده روشن بشه .
غصه ی بی آبی یک طرف و غصه ی بی برقی هم بدتر از اون حسابی به اعصابم فشار اورده بود . بعدش از همسری خواستم بره آب بیاره و گرم کنم برم یه دوش سرپایی بگیرم که تا اولین لگن رو آورد برق اومد و من بدون هیچ معطلی پریدم تو حموم .
بعد هم تندی ناهار خوردیم و مراسم آماده شدن شروع شد . همون اول کاری فهمیدم یاس گردن بندش رو گم کرد دیگه هر چی غر بود سرش زدم و حسابی بهش توپیدم از این همه بی مسئولیتیش...
بعد هم همسری که دیرش شده بود رفت به کلاس و ما مجبوری آژانس گرفتیم و رفتیم به سالن . امروز جشن عقد مهساجون بود و خیلی خوش گذشت !!!
همه ی بچه های هم ترمیمون بودن و کلی شلوغ بازی در آوردن/یم
غروب هم همسری اومد دنبالمون و برگشتیم خونه . حالا یه خونه بود که دقیقا انگاری یه زلزله ی شونصد ریشتری زیر و روش کرده بود . دیگه من و هیچکس با هم جهاد سازندگی راه انداختیم و خونه رو تا حدی که قابل تحمل شه جمع و جور کردیم . برای شام هم ماکارونی مخصوص آواجون رو تهیه کردیم و هیچکس خورد و کلی کیف کرد
بعد هم اومدیم تا دنبال گردنبند یاس بگردیم و اولش صندوقچه رو جمع و جور کردیم و نبود . بعد داخل یه فنجون رو نگاه کردم و در کمال تعجب دیدم داخلشه حالا قراره به یاس نگم تا هم چنان وجدان درد داشته باشه و شاید کمی سره عقل بیاد این بشر ... (این بخشش از زبان یک عدد مادره و خواهشا شما جو گیر نشین چون عزیزترینمه )
همسری هم قرار بود امروز عصر با دوستاش بره جواهرده ولی به دلایلی این رفتن کنسل شد و من کلی ذوق کردم البته خودش حسابی ضد حال خورد الان هم برای شب نشینی رفته خونه ی همکارش ...
همینا !!!
+ مهسا اولین کسی بود که وقتی وارد دانشکده شدم باهاش آشنا شدم . واقعا تکه امیدوارم که خوشبخت بشه
- يكشنبه ۸۹/۱۲/۰۱