به فنا رفتیم ...
* امشب با شنیدن این آهنگ و ترانه که یقینا به سن شما نمیرسه بسی خرسندیم . مورد داشتیم ساعت 01:44 بامداد این آهنگ رو پلی کرده باهاش کلی رقصیده و خسته و بعد از کلی ارائه ی حرکات موزون هن هن کنان نشسته پای سیستم تا وبلاگش رو به روز کنه و بگه این بانوی سیبیلو یک زمانی نه تنها خواننده ، بلکه رقصنده ی کمی تا قسمتی جلف بوده که علیرغم اینکه اون سالها دوسش نداشته ولی حالا نیمه شب خودش رو با ایشون سر میکنه. بله ! چنین بلاگری بوده حتی :)))
تازه قبل از اینجا story ده ( فعل جدیدی از پست زدن در استوری می باشد ) که سیبیلوووووی کی بودی توووووو ؟؟؟؟
** این روزها انگاری ملت کاسه ی صبرشون سر ریز کرده ... دیگه زدن به تیپ و تاپ هم ... خدایا جمعه را نزدیکتر گردان ! امتت را یاری رسان تا همچنان موضع خویش را بچسبند و دیگران را به حال خویش رهانیده کنند ، پروردگارا ...
+ چرا نمی تونیم به افکار و عقاید همدیگه احترام بذاریم ؟ چرا هر کسی فکر میکنه خودشه که درست فکر میکنه و درست تصمیم میگیره ؟ چرا یادمون رفته هر کسی حق تصمیم گیری داره ؟ بسه دیگه تو رو خدا ! رجز خونی بسه . بیایید انسانیت خودمون رو برای روز مبادا هم که شده حفظ کنیم . تمااااااس فرت ...
+ اون بلاگرهایی که نظراتشون رو مسدود میکنن !!! درکی از این موضوع دارند که ممکنه کسی حرفی بیخ گلوش گیر کرده باشه و هیچ روزنه ای واسه نفوذ به چگونگی ارتباط با نویسنده پیدا نکنه و اونوقت این کلام گیر کرده همچون ماری چنبره بزنه در گلوش و نتونه قورتش بده ؟؟؟
آنالیز عزیز نشد تو وبلاگ خودت تبریک بگم ، ولی خب از همین تریبون شخصی خودم تولدت رو بهت تبریک میگم
- چهارشنبه ۹۶/۰۲/۲۷