خیلی جذاب :)
+ این تخم ها کاملا دستگاهی رشد کردن و حالا جوجه ها به دنیا اومدن :)
فقط موندم این حیوونیا کی یا چی رو مادر صدا کنن ...
[هنر رهاجون و همسرش]
اینم نتیجه ی تلاش بی وقفه ی جوجوها . کیفیت عکس کمه . دیگه عکاس هنرش بیشتر از این نبوده گویا :))))
+ گل یاس در دل باغ چای سرسبز و با طراوت شمال ...
حتی میتونم عطر چای رو در این عکس حس کنم .
[ با تشکر از حباب عزیز بابت گرفتن و ارسال این عکس]
.
.
* یـه مامان دارم که قبلنا زیر بعضی پستهای اینستام می نوشت"خجخجخج" ، الان زیر پستهای دیگران گاهی می نویسه ...
چند باری ازش پرسیدم مامان این حروف یعنی چی ؟ گاهی فکر میکردم این همون خخخخ معروفه که مامان اشتباهی مابینش ججج هم تایپ میکنه . تا اینکه چند روز قبل در جواب یکی از آشناها که معنیشو پرسیده بود گفت یعنی خیلی جذاب :)))) هر چقدر میزان خیلی جذاب بودنش بیشتر باشه تعداد خج ها بیشتر هم میشه حتی :)
مامان قشنگم فدای به روز شدنت بشم که خیلی راحت از بچه هایتم سبقت گرفتی ... حالا منم که باید ازت بپرسم منظورت چیه :دی
** روزی که گذشت ششمین سال فوت مسیب دایجون عزیز و دوست داشتنیم بود . یادمه اونروزی که داییم فوت شد یکی از آشناها بابت روز معلم به محمد تبریک گفت . قشنگ یادمه محمد در جوابش گفت " با رفتن آقا مسیب برای همه ی عمر روز معلم برای من بدترین روز عمرم شده . چه تبریکی ؟!... " !!! چرا یه سری از افراد انقدر خوبن ؟؟؟ صحبت مرده پرستی نیست . من این داییم رو از زمانی که فهمیدم داییمه عاشقونه دوست داشتم . هنوزم نمی تونم باور کنم که دیگه قرار نیست ببینمش . حتی با همه ی دلتنگی که از این سالها ندیدنش در وجودم قیل و قال به پا کرده ولی هیچ جوره نمی تونم نبودنش رو باور کنم .
P.S : کم کم تصمیم دارم برگردم به آغوش گرم وبلاگم . چه با خواننده ، چه بی خواننده ... فرقی نداره . میخوام به آرامش روزهای خوب برگردم . همین و بس !
- چهارشنبه ۹۶/۰۲/۱۳