نتیجه ی مسابقه ی عکاسی
* مـسابقه تموم شد :) خوشحالم بابت امتیازی که کسب کردم . واقعیتش اینه که امیدی به کسب همچین امتیازی هم نداشتم . شرکت در این مسابقه لذت خاصی داشت و این لذت دیدن تصاویر زیبا از نگاه دوستان دیگه بود . دست همگی درد نکنه . منم به خودم کمی امیدوار شدم :))))
عکس اولم تونست 32.5 امتیاز بگیره و عکس دوم 26.5 امتیاز .
اینم لینک پست اختتامیه ی مسابقه و انتخاب عکسهای برتر [کلیک]
** فـروردین همچین جت سوار اومد و تموم شد و رفت ! خیلی زود به اردیبهشت رسیدیم و یک چهارم از این ماه هم سپری شد! این عمره که در حال تاخت و تازه و ما هنوز اندر خم این کوچه ایم ...
یاس و محمد اومدن و رفتن ! البته همزمان خاله و دختر خاله ی محمد به همراه خونواده ش هم بودن و همین امروز صبح همه شون رو روونه کردیم و برگشتن . عده ای به سمت اصفهان ، یاس و محمد به سمت شمال .
میلاد این روزها در حال سپری دوران آموزشی ِ سربازیشه که اونم همین نزدیکی افتاده . به محض اینکه به تعطیلی بخوره مرخصی میگیره و میاد پیش من . جدیدا اسم من رو گذاشته " خاله گیر بده " از بس که به همه چیز گیر میدم . البته با تموم این گیر دادنها بازم یهویی میاد بغلم میکنه و کلی می بوسه و دائما میگه فدایی داری خاله گیر بده :))))) الانم هدفون من رو شارژ کرده و رفته خیابون گردی . صبح که از خواب بیدار شده بود میگفت الان تو پادگان بچه ها شخصی پوشیدن دم در اتاق وظیفه منتظرن تا بیدار شه و اجازه ی خروجشون رو تائید کنه :) دلش پیش هم دوره ایهاش بود که بلاتکلیف موندن تا ببینن اجازه ی خروج دارن یا نه .
- جمعه ۹۶/۰۲/۰۸