eye to eye
یارو زل زده تو چشمهای من و منم همینجور نگاش میکردم . دستش رو آورد سمت من و یه دونه شکلات بین انگشتهاش خودنمایی میکرد . با یک لبخند دستم رو به سمتش دراز کردم تا شکلات تعارف شده رو بردارم ولی همین بین خانمی که ما بینمون ایستاده بود شکلات رو روی هوا زد و خطاب به اون یکی گفت " دستت درد نکنه مِری " و من شدیدا کش اومدم . شاهد دارم که دستهام از مجید دلبندم حتی درازتر شده بود . یکی نبود بهش بگه خانم تو که قصد و نیتت دادن شکلات به من نبود اون نگاه نافذت چی بوده ؟ تو واقعا لبخند تقدیر من رو ندیدی ؟ یا نه ! حالا نگاه هیچ . تو دست کش اومده منو به سمتت ندیدی ؟ آدم رو اینجوری ضایع میکنن دیگه . البته منم بعد از این اتفاق قیافه م رو چپ و راستی کردم و ابروهام رو بالا انداختم و یه نیشخند عمیق نثارش کردم طوری که فکر کنه اصلا برام مهم نبود . ولی خدا خودش شاهده که بود . ضایع شده بودم :)))))
- چهارشنبه ۹۵/۱۲/۰۴
ولی میتونستین با یه حرکت برق آسا اون شکلات رو از چنگش در می اوردین....
انشالله دفعات بعد...خخخخ
خدا هیچ مسلمونی رو ضایع نکنه......خخخخ