عادت ...
دوشنبه, ۲۴ آبان ۱۳۹۵، ۰۱:۵۶ ب.ظ
آدمها همیشه زودتر از زود به همه چیز عادت میکنند ...
مثلا عادت میکنند در تنهایی خودشان وقت قدم زدن به جای گرفتن دست معشوق، دستهای خود را در جیبهایشان گره کنند ...
یا به جای در آغوش کشیده شدن در وقت خواب به درون خود مچاله شوند ...
و بجای شنیدن صدای آرام دیگری ، در گوش خود نجوا کنند " شب بخیر" ...
به همه ی اینها میشود خیلی زود عادت کرد ولی هرگز هیچکس عادت نمیکند وقتی با طلوع خورشید و شنیدن صدای زندگی چشمانش را گشود ، بجای دیدگان دلخواهش دیوار را جایگزین کند ...
* از سری نوشته های گاهی برای دلم ...
- دوشنبه ۹۵/۰۸/۲۴
عادت کردم
ب خیلی چییزها
مخصوصا
ب تنهاییِ با وفایی ک انی منُ تنهام نمیزاره....
ب شب بخیر هایی ک به خودم میگم
ب قدم زدنُ تصور حضور عشق در کنارم
ب اظهار نظرهاش موقع خریدُ حس کردنش...
عادت کردم
ک همه جا
روحشُ کنارم داشته باشم.
++ فکر میکنم این پستُ من نوشتم....