MeLoDiC

فصل پنجم من هستم ... آره جون ِ خودم :) :: کافه ی خیابان هفتم

کافه ی خیابان هفتم

... به صرف یک فنجان چای

کافه ی خیابان هفتم

... به صرف یک فنجان چای

کافه ی خیابان هفتم

♥ روزمرگیهای متولد جوزا (سابق) ♥
..
....
اینجا می نویسم ...
گاهی از خودم ...
و گاه از آنچه که می بینم و می شنوم ...
......
....
..

خدا را چه دیدی ؟
شاید روزی
در کافه ای دنج و خلوت
این کلمه ها و نوشته ها
صوت شدند ...
برای گوشهای "تو"
که ! روی صندلی ...
رو به روی من نشسته ای
و برای یک بار هم که شده
چای تو سرد می شود
بس که خیره مانده ای
به "من "... (کپی)
....
......
..
داری در خیابان راه می روی
یا در یک مهمانی هستی
یا اصلا" تنها هستی
و بعد یک دفعه کَند و کاو میکنی
در چشم های کسی نگاه میکنی
و ناگهان می فهمی که این
می تواند شروع چیزی بزرگ باشد

پیام های کوتاه
بایگانی

فصل پنجم من هستم ... آره جون ِ خودم :)

چهارشنبه, ۲۳ تیر ۱۳۹۵، ۰۱:۰۷ ب.ظ

* یـه سری از آرزوها تاریخ مصرف دارن . وقتی تاریخ مصرفشون میگذره و براورده نمی شن دیگه یک آرزو نیستن. میشن مایه ی تخریب اعصاب ، میشن نون کپک زده ای که لقمه نشده و حالا می تونه مسمومت کنه ... میشن زجر لحظه هات ... اونوقتی که باید رخ میداد نداد ... حالا چه سود ؟؟؟ 

آرزوی دیر براورده شده !!! میشه لطفا بیخیال ما شی ؟! آقا دیگه نمی خوامت ... دیر اومدی . دیر ... خیلی دیر ِ . دیگه هم قده آرزوهام نیستی . 

+ از سری پستهای اینستا ( بیست و دوم تیرماه 1395 ) طی تماس تلفنی ساعت 14:01 تراووش کرد :( 

** و اما تصویر ِ متن . این سیستم هم دقیقا مثل بلاگفا فاز نوشتن رو از سرم پروند ِ . روشن که میشه یه ساعت آپلود میشه . موقع خاموش شدن هم که همیشه در حال اینستال یه سری کوفت و زهر ِ مار ِ به طوریکه روش یه شال میندازم تا نورش اذیتم نکنه . من می خوابم و نمیدونم خودش کی میخوابه . خلاصه بگم که علیرغم اینکه ریکاوری مطالبم با موفقیت همراه بوده ولی فعلا دست از نوشتن و ادامه دادن رمان کشیدم . مغزم فعلا کُپ کرده و فکرم آزاد نیست . احتمالا نیاز به خلوت و تنهایی بیشتری دارم تا بتونم به فاز نوشتن برگردم ...

تمام فامیل در تدارک عروسی آخر ِ ماه هستن ( عروسی فریدون و اسما ) و من روزشماری میکنم برای آف ِ بیست و هفتم و بیست و هشتمم که هیچ غلطی هم باهاش نمی تونم کنم . 

  • چهارشنبه ۹۵/۰۴/۲۳
  • ** آوا **

نظرات  (۵)

مبارک باشه عزیزم همیشه به عروسی گلم الان فقط به عروسی فکر کن که بترکونی
پاسخ ** آوا ** :
مریم جون من تو این عروسی شرکت نمی کنم . عروسی سی م و سی و یکم ِ و بنده امروز یعنی بیست و هفتم و بیست و هشتم آفم :) 
  • یاسمن (سه شنبه ها)
  • سلام عزیزم خیلی وقته میخوام بیام برات نظر بزارم ولی میدونی که تنبلی و این حرفا
    ولی خوب میخونمت عزیزم
    دقیقا بعضی آرزوها بعدا میرن رو اعصاب آدم
    سیستم دقیقا درکت میکنم اصلا با اومدن اینستا و بقیه چیزا نوشتن با کامپیوتر خیلی لذتش رو از دست داده به نظرم باید یه فکری براش کرد
    یکی از دلایلی که اینستا رو بستم همین بود
    الان راه ارتباطیم دوباره با دوستام وبلاگه اینطوری خیلی خوبه :)))
    پاسخ ** آوا ** :
    سلام یاسمن جان . خوبی ؟ ببینم اصلا معلومه کجایی ؟ اقا مصطفات خوبه ؟ هنوز نت خونه رو وصل نکردین ؟؟؟ از این تنبلی در بیا یاسمن . گوشی و سایر اپشن هاش وبلاگ نمی شه ها ... 
    خوبه که اینستا رو بستی . من هیچ کدومشُ نبستم ولی بهشون وابسته هم نیستم . گاهی اینستا چیزی درج میکنم . تلگرام که کلا واسه مواقع ضروری استفاده میکنم . مثلا ابجیم زنگ میزنه میگه آوا عکس موهای مامانُ ببین قشنگ شده ؟ من میرم می بینم . از گروهها خیلی وقته اومدم بیرون . چون بحثهایی که درون گروهها رخ میداد بدجوری روحیه م رو بهم ریخته بود و شدیدا درگیر شده بودم . الان فقط یه گروه مامان و ابجیان که اونم نمیرم . صدای همه شون هم در اومده :)))))))))))) ولی وبلاگُ هیچ وقت نمی تونم بی خیال شم . بقول عزیزی این اولین کانال ارتباطی با دوستانم بوده که دوستی های پررنگی از این طریق برام شکل گرفته . 

    سلام عزیزم

    خوبی؟

    ی انتی ویروس خوب با ویندوز جدیدی روش بنصب ک راحتت کنه عزیزم.

     

    + لپ تاپ منم خیلی ازارم میده. خیلی. بیشعور نمیفهمه این همه دنیا دنیای مجازی ک میگنا، من فقط ی وبلاگ دارم و خلاص ):  ک هی هنگ میکنه و طی عملیات هنکینگ (جاااان؟؟؟؟؟؟) من باس نازشو بکشم و یا بش تشر بزنم تا این بلکه این این کارهای من در حدی یک شوک کاری کنه و لپ تاپ احیا شه

     

    ب طور میانگین روزی 2 بار من لپ تاپمو CPR میکنم. و هر بار ک احیا میشه میبینم ب عینه ک میگه کاااااااااش مرده بودم

    پاسخ ** آوا ** :
    سلام کتایون جان . شکر بد نیستم . 
    یه روز نشستم چیزهایی که فکر میکردم اضافه ست رو آنیستال کردم . بعدم تو نت سرچ کردم آپدیت خودکار رو با کمک سرچ لغو کردم . 
    اینجوری شد که الان لپ تابم کمی تا قسمتی به مرض انسانیت نزدیک شده و خواب و بیداریش میزون شده . فعلا خوبه . واسه من به مرحله ی سی پی آر نرسید . من یهویی مغزشُ پیوند زدم امیدوارم که نتیجه ی پیوند خوب باشه :))))))))))))

    جمله آخرت از درون نابودم کرد یعنی :دی :|
    پاسخ ** آوا ** :
    دیگه ببین منُ چقدر نابود کرده :-|||
    ویندوزتون و همینطور آرزوهاتون رو عوض کنید...
    مطمئنا هم سرعت سیستم  زیاد میشه و هم اعصابتون راحت....
    منم موافقم..خیلی از آرزوها تو کرنر برآورده میشن...دیگه بدرد نمیخورن
    پاسخ ** آوا ** :
    ویندوز وامونده تازه عوض شده. روی آرزوی براورده نشده خط بطلان کشیدم 

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">