در وصف شب ِ میلادم :)
گفته بودم که هیچ منطقی در تعداد شمع های موجود روی کیک نبود . سن من یک و نیم برابر تعداد شمع های روی کیکِ . حالا پیدا کنین سن پرتقال فروش را :))))))))))
این پریسا خانم ِ ما ( شخص ِکیک به دست ) یهویی دچار لرز و بعد از اون تب و بدن درد شد . تا آخره شب هم دو سه تایی دون دون آبله مرغون در آورد . الان هم در بستر بیماری به سر می برد :)
اینم یکی از بخشهای خوشمزه ی دور همی مون :) شمام بفرمایید :دی
البته این یک برش مخصوص واسه شخص مخصوص بوده که به دلیل عدم حضور بنده به نمایندگی از طرفشون نوش جان نمودم :)
تعداد افراد کلا 13 نفر میشد که توی این تصویر 12 نفرشون در میانه ی جمع :دی در حال ِ هنرنمایی و حرکات موزون هستن . شلوار راحتی آقایون نشون دهنده ی جمع صمیمانه ست و لاغیر . نفر سیزدهم هم بنده بودم که پشت دوربین تشریف داشتم :)
اون آقای سمت راستی با پیژامه ی چهارخونه ش دیشب ِ اون شب متولد شدن و محور اصلی تولد در واقع ایشون بودن . بنده م اشانتیون ماجرا :)))))
- سه شنبه ۹۵/۰۳/۰۴