بار دیگر شهری که دوستش میدارم ...
شنبه, ۱۸ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۵:۴۳ ب.ظ
گر گها جام شب را می شکستند و تو می ترسیدی ...
اینک انتظار ، فرسایش ِ زندگی ست . باران فرو خواهد ریخت . باران شب و روز فرو خواهد ریخت و تو هرگز به انتظارت کلامی نخواهی داشت که بگوئی ....
زمین ها گل خواهد شد و تو در قلب یک انتظار خواهی پوسید ...
+ نویسنده : نادر ابراهیمی
- شنبه ۹۵/۰۲/۱۸