مثل اینکه دیروز همو دیده بودیم ...
جمعه, ۲۰ فروردين ۱۳۹۵، ۱۰:۴۴ ق.ظ
* دیشب همه ی خونواده م منهای من خونه ی آبجی کوچیکه جمع بودن و هنوزم هستن ... و سهم من از این دور همی ویدئو کال بود ... الهی که همیشه خوش باشین ، حتی بی من ! دیشب برنامه ی دوستت دارم مادر با حضور ساقی زینتی و مادرش برگزار شد و من با چشمهای بارونی تا آخرش رو تماشا کردم و بی نهاااااایت دلتنگ مامان مهربونم شدم که اگر بود همون لحظه تو آغوش گرمش فرو میرفتم ... مامان مهربونم الهی که همیشهههه سلامت باشی .
** 18 +4 + 6 = 28
میرم که داشته باشم یه شیفت کاری و ایضا آموزشی 28 ساعته ... خدایا به من توانی بده که این همه فشار کاری رو تاب بیارم. کم آوردن کار من نیست و من برای کم آوردن خلق نشدم .
+ جناب آسرایی میگه این ترانه رو برای مادرش خونده و من هر بار که گوش میکنم دقیقا یه حس عاشقونه ی ناب و جاودانه رو تصور میکنم. (عنوان)
- جمعه ۹۵/۰۱/۲۰
انشالله که خدا عزیزانت رو برات حفظ کنه....
آره یاس میگفت قراره برن خونه خاله کوچیکه....
من وقتی این ترانه رو شنیدم چیزی غیر از عشق به همسر تو ذهنم نیومد
همسری که بعداز گذر عمری هنوز همون تازگی رو براش داره
اما وقتی شنیدم واسه مادرش خونده تعجب کردم
ترانه مناسبی برای خوندن عشق به مادر نیست بنظرم
فقط جمله اولش ........ بگیرم تو آغوشش .....
بی پرده گفتنش میشه گفت نمیتونه درباره همسر باشه