♥ روزمرگیهای متولد جوزا (سابق) ♥ .. .... اینجا می نویسم ... گاهی از خودم ... و گاه از آنچه که می بینم و می شنوم ... ...... .... ..
خدا را چه دیدی ؟ شاید روزی در کافه ای دنج و خلوت این کلمه ها و نوشته ها صوت شدند ... برای گوشهای "تو" که ! روی صندلی ... رو به روی من نشسته ای و برای یک بار هم که شده چای تو سرد می شود بس که خیره مانده ای به "من "... (کپی) .... ...... .. داری در خیابان راه می روی یا در یک مهمانی هستی یا اصلا" تنها هستی و بعد یک دفعه کَند و کاو میکنی در چشم های کسی نگاه میکنی و ناگهان می فهمی که این می تواند شروع چیزی بزرگ باشد
آقا ما امشب یه غلطی کردیم قهوه ی ترک به ظاهر اصل خوردیم. حالا که تنها پنج ساعت تا شروع یه شیفت کاری 24 ساعته باقی مونده ، چشمهای من به کل خوابیدن رو از یاد بردن ...
پاسخ ** آوا ** :
آره خیلی تلخ بود ولی خداییش اولین هورتی که کشیدم انگاری زهر مار خوردم ولی بعدش تا حد خیلی زیادی عادی شده بود و قابل تحمل . دیگه اخراش که شده بود تلخیش حس نمیشد . من دوسش دارم ولی دیگه اون وقت شب نمی خورم :)))))))
خوب خانم پرستار عزییییز، میذاشتی یه وقت دیگه قهوه رو امتحان میکردی. آخه مگه نمی دونی قهوه خوابو میپرونه. ترک و غیر ترکش فرقی نداره که. فقط ترک یکم قوی تره و تلخ تر. امان از دست تو اماااان. ببینم میخوای از کم خوابی خودتو بکشی؟ خوب قرص خواب بخور راحت تر جواب میده که. لااقل موقع ترک دنیا تو خوابی عذاب نمی کشی. :)))))) جااآن؟ معرفی نکردم؟ آبجی کوچیکه ازراییل هستم.
پاسخ ** آوا ** :
وای روشنا اصلا فکرشُ نمی کردم . باور کن من خیلی قهوه میخورم ولی این قهوه دیگه خیلی اساسی بود . این مدلیشُ نخورده بودم . این همه وقت میگفتم چرا همه میگن قهوه بی خوابی میاره ؟ پی چرا من انقدر زود میخوابم . من تازه فهمیدم اوناییکه به اسم قهوه به خوردمون میدادن قهوه نبوده :))))))))))))))))))))
من حالا حالا قصد ترک دنیا رو ندارم . شما ابجی کوچیکه که هیچ . خوده عزراییل هم باشین بنده جلوی پاتون می ایستمُ میگم برو سراغِ یکی دیگه :))) من یه دلیل بزرگ برای زندگی دارم که عمرا نمی تونی عمرمُ بگیری . بله خواهر جان . شاخ نشو وگرنه من شاخ تر میشماااااااااااااااااااا